English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
square metre متر مربع
Other Matches
metre اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metre بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metre متر
metre سجع وقافیه
metre وزن شعر نظم
metre کنتور مصرف سنج
metre میزان
metre مقیاس
metre وسیله اندازه گیری
metre اندازه
linear metre متر طولی
rials 0 the metre مترش 04ریال
rials 0 the metre متری 04 ریال
to get the run of a metre وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
linear metre متر کرباسی
standard metre متر قانونی یا قبول شده
half a metre deep in snow نیم متر زیر برف
folding metre stick [British] خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش تاشو [ابزار]
out of square کج
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
on the square بانصاف
on the square بدرستی
by the square مطابق نمونه
on the square بدون کجی
mean square یک مربع حسابی
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
square one <idiom> درآغاز
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
four-square مصممانه
four-square بیشیله پیله
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
four-square رک و راست
four-square چهارگوش
four-square چهار گوشهی کامل
four-square کاملا مربع
four-square مصمم
try square گونیای فلزی
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square بشکل مثلث
three square دارای سه ضلع مساوی
four-square راستگو
four-square صادق
four-square رک
four-square با صراحت
four-square به طور صریح
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
four-square پراراده
four-square استوار
four-square پابرجا
four-square قرص
four-square محکم
four-square صریح
four-square بیرودربایستی
t square خطکش چلیپایی
square جوردراوردن
square وفق دادن
square واریز کردن
square مربع
square مرتب کردن کلاه
square چهار گوش
square منظم حسابی
square گونیا
square مساوی
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square چهارگوش کردن مربع کردن
square چارگوش
square گوشه دار
square مربع توان دوم
square مجذور
square جذر میدان
square منصف
square عادلانه
square برابر
square راست حسینی
square به یک طرف میله وعمود به ان
by the square بدقت
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
by the square درست
square خانه شطرنج
all square مساوی
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
weak square حفره سوراخ
weak square نقطه ضعف
word square acrostic
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
weak square خانه ضعیف شطرنج
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
steel square گونیای فولادی
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square bracket قلاب
three square file سوهان سه گوش
to play square راست وحسینی بازی کردن
word square جدول کلمات متقاطع
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
white square خانهسفید
square trowel مالهچهاگوش
square number مربع کامل [ریاضی]
black square خانهسیاه
square bet شرطچهارگوش
square flag پرچممربع
square neck یقهچهاگوش
square sail بادبانچهاگوش
square root of جذرعددی
set square گونیا
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
fair and square <idiom> راست وبی پرده
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
square move حرکت
square bracket کروشه
square bracket براکت
square meal غذایمقوی
square wood چارتراش کردن الوار
square deal باشرف بودن رک وراست
chi square مربع خی
color square مربع رنگ نما
flight square خانه فرار شطرنج
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
mean square deviation اختلاف
mean square deviation میزان انحراف متداول
miter square گونیا
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
mean square deviation مغایرت
square ball پاس عرضی
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square dance رقص محلی امریکا
square dance رقص چوبی
square dome چهار طاقی
square foot فوت مربع
carpenters try square گونیای درودگری
bevel square گونیا
betwixt square گونیا
square deals تقلب نکردن
square deals باشرف بودن رک وراست
square root جذر
square root ریشه دوم
square roots جذر
square roots ریشه دوم
square deal تقلب نکردن
square brackets قلابهای گوشه دار
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
square inch اینچ مربع
square knot گره مرکب از دونیم کره
square toed متروکه
square planar مسطح مربعی
square toed امل
square potential well چاه مربعی پتانسیل
square pyramid هرم مربع القاعده
square toed قدیمی مسلک
square toed دارای پنجه مربع
square rigger نوعی کشتی بادی
square stone سنگ بادبر
square shouldered دارای شانه پهن
square shouldered چهارشانه
square shooter باشرف
square mil میل مربع
square wave موج چهار گوش
square knot گره مربر
square knot گره مربع
square lattice شبکه مربعی
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square matrix ماتریس مربع
square wood بریدن الوار
square matrix ماتریس مربعی
square wave موج مربعی
square shooter ادم درستگار
square wave موج مربع
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
He gave me a square deal . بامن منصفانه معامله کرد
triangular set square گونیای نقشه کشی
bevelled edge square زاویه حاده
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
triangular set square گونیای رسم کشی
bevel steel square نقاله
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
square root key دکمهرادیکال
ounce per inch square اونس اینچ مربع
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
square-headed tip سرچهاگوش
square head plug انشعابسرچهارگوش
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
square law detection یکسوکنندگی مربعی
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
square root method روش جذرگیری
chi square distribution توزیع مربع خی
chi square test ازمون "چی دو "
square-jawed adjustable spanner تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
square peg in a round hole <idiom> شخصی که مناسب کاری نباشد
square shaft screw of bolt میله چارتراش
His deeds fail to square with his words. عملش با حرفش نمی خواند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com