English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
square root method روش جذرگیری
Other Matches
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square root جذر
square root ریشه دوم
square root of جذرعددی
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
square root key دکمهرادیکال
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
root پایه
root غریدن
root عدد به توان یک دوم . جذر یک عدد
root ریشه
root بیخ
root بن
root اصل
root بنیان پایه
root اساس
root سرچشمه زمینه
root ریشه کن کردن
root دادزدن
root اصول
root ریشه دار کردن
root بنیاد
root پای دندانه
to root گاییدن
to root up از ریشه دراوردن
to root up ریشه کن کردن
to root up قلع وقمع کردن
to take root ریشه زدن
To get to the root of something. ته وتوی چیزی را درآوردن
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to root سپوختن
to root کردن
root ریشه گرفتن
root جذر
root بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root توان کسری یک عدد
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
to take root ریشه کردن
root out ریشه کن کردن
to take the n-th root ریشه [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
root up ریشه کن کردن
to take the n-th root جذر [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
root name نام اصلی
root ریشه [ریاضی]
root جذر [ریاضی]
root از عددی ریشه گرفتن
to strike root ریشه زدن
root and branch کاملا
root and branch اساسا
root and branch ازریشه
orris root ریشه بنفشه
the root of a word اصل کلمه
the root of dispute مایه نزاع
bulb root وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
to strike root ریشه کردن پابرجاشدن
burdock root ریشه بابا ادم
burdock root اراقیطون
characteristic root ویژه مقدار
characteristic root مشخصه مقدار
china root چوب چینی
chiretta root نی نهاوندی
chiretta root جرانه
wing root ریشه بال
ventral root ریشه قدامی
musk root ریشه مشک
musk root گیاه مشکین
orris root بیخ بنفشه
to strike root برقرارشدن
the root of a word ریشه واژه
the root of a tree ریشه درخت
root segment قطعه ریشهای
root segment بخش اصلی
root valve شیر اصلی
rush root ریشه اریسا
squar root ریشه دوم
squar root جذر
goat root عجرم
gentian root بیخ جنتیانا
tap root ریشه عمودی
sweet root شیرین بیان
firtree root ریشه صنوبری
sweet root سوس
gentian root کوشاد
strike root ریشه کردن گرفتن
root section مقطع ریشه
tap root ریشه اصلی
root circle دوره پای دندانه
root directory دایرکتوری اصلی
root directory دایرکتوری ریشه
root graft پیوند ریشهای
insane root بذر البنگ
insane root بذر البنج
insane root سیکران
root and seed اصله و حبه
root of the weld ریشه جوش
root of title منشاء مالکیت
rush root ریشه ایرسا
root of title منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
imaginary root ریشه ی موهومی
imaginary root ریشه ی انگاری
strike root ریشه زدن
blade root ریشه تیغه
cube root ریشه مکعب
root canal کانالریشه
root hairs موهایریشه
root of nail ریشهناخن
root system سیستمریشه
root vegetables سبزیجاتریشهای
secondary root دومینریشه
sensory root ریشهحسی
root of the matter اصل مطلب
cube root کعب
root crop محصولات دارای ریشههای خوراکی
root beers مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beer مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
cube root ریشه سوم
cube root ریشه سوم کعب
primary root ریشهاولیه
posterior root ریشهخلنی
motor root ریشهمتحرک
anterior root ریشهپیشین
to extract a root ریشه گرفتن [ریاضی]
root of a function صفر یک تابع [ریاضی]
to extract a root جذرگرفتن [ریاضی]
root of a function ریشه تابع [ریاضی]
root crops محصولات دارای ریشههای خوراکی
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square مربع
on the square بانصاف
square به یک طرف میله وعمود به ان
square چهار گوش
square گونیا
square مساوی
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
on the square بدرستی
on the square بدون کجی
square مرتب کردن کلاه
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
square مجذور
square جذر میدان
square چارگوش
mean square یک مربع حسابی
square گوشه دار
square منصف
square منظم حسابی
square عادلانه
square برابر
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
out of square کج
square راست حسینی
square چهارگوش کردن مربع کردن
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square وفق دادن
square جوردراوردن
square واریز کردن
square مربع توان دوم
four-square با صراحت
four-square بیشیله پیله
four-square راستگو
four-square صادق
four-square بیرودربایستی
four-square صریح
four-square محکم
four-square قرص
four-square رک
four-square پابرجا
four-square استوار
by the square مطابق نمونه
by the square درست
by the square بدقت
four-square مصمم
four-square پراراده
four-square مصممانه
four-square به طور صریح
four-square رک و راست
four-square چهارگوش
four-square چهار گوشهی کامل
square one <idiom> درآغاز
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square بشکل مثلث
three square دارای سه ضلع مساوی
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
all square مساوی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
t square خطکش چلیپایی
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
try square گونیای فلزی
square خانه شطرنج
four-square کاملا مربع
owner of root or seed مالک اصله یا حبه
the root of all kinds of evil سرچشمه همه بدیها منشاهمه فسادها
The root of exisiting differences. ریشه اختلافات موجود
root-hair zone بخشموییریشه
Money is the root of all evil. پول وثروت ریشه تمام فسادها است
This idea took root in my mind. این نظریه درفکرم ریشه گرفت
root canal therapy عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com