English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
st george round مسابقه مردان هر کدام با 63تیر در مسافت 001 متر و63 تیر در 08 متر و 63 تیردر 06 متر با تیر و کمان
Other Matches
st george جرجیس
george جرجیس
george ژرژ
george جرج
George Town نام محلهای در شهر واشنگتن در آمریکا
Saint George's پایتختگرانادا
George Town بندر جرج تاون
get round بدست اوردن
right round از هر طرف
ro round off گرد کردن
ro round off صاف کردن
ro round off ازتیزی دراوردن
ro round off کاو کردن محدب کردن
round about دور سر گرداندن مطلب
round about پر پیچ و خم
round and round دور تا دور
round and round گرداگرد
round and round از هرسو
right round از هرسو
right round گرداگرد
right round دور تادور
go round دور زدن
to get round ازسرخودرفع کردن ریشخندکردن
round up <idiom> گرد هم آوردن ،جمع آوری
get round قلق
it is the other way round وارونه است
it is the other way round عکس این است
look round اطراف کار را دیدن
get round پیش دستی کردن بر
go round به همه رسیدن
out of round غیرمدور
round and round ازهر طرف
round d. دوازده تاتمام
round out دور زدن
round out گرد کردن
round out دورزدن هواپیما برای نشستن
to look round اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
to go round دیدنیهای غیر رسمی کردن
to go round دورزدن
to go round برای همه کفایت کردن
to go round به همه رسیدن
to get round باحیله پیشدستی کردن بر
to come round گشت زدن
to be round with any one با کسی رک حرف زدن وسخت گیری کردن
round up جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
round up گرد کردن افزایشی
round on گرد کردن
round on جمع اوری کردن
round d. دوجین تمام
round down گرد کردن کاهشی
to round up جمع اوری کردن
to round up تبعیدکردن
to round up گلوله کردن
to round up گرد کردن
to round on any one چغلی کسیرا کردن
round in به هم بستن قرقرههای تاکل ناو
to round on any one از کسی چغلی کردن
round off گرد کردن
round off گرد کردن برشی
get round از سر خود وا کردن
round گرد
round تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
round روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
round آنچه در دایره حرکت میکند
round گرد کردن
round گرد بی خرده
round نوبت گرد کردن
round-up حمله ناگهانی پلیس
to come round سرزدن
round-up ورود ناگهانی پلیس
all round دورتا دور
all round سرتاسر
round مشابه 8759
round عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن
round مدور
round بی خرده
round نوبت گردکردن
round بی خرده کردن
round کامل کردن
round دور زدن مدور
round گردی
round منحنی
round دایره وار
round عدد صحیح
round مبلغ زیاد
round گلوله
round فشنگ
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
round دوربازی
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
all round کاملا شامل هر چیز یا هرکس
round تکمیل کردن
come round بهوش امدن
come round شفا یافتن
come round بازگشتن
come round بحال اول رسیدن
get round طفره رفتن
get round از زیر [کاری] در رفتن
to come round [around] <idiom> به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
The news got round that he has come. خبرپیچیدکه اوآمده است
whip-round تهیههدیهدستجمعیبرایفردی
round-eyed چشمگرد
smoke round گلوله دودانگیز
round pronator عضلهمکبورود
round neck یقهگرد
round eye دکمهقزن
to pull round بهبودی یافتن
to do a thing in a round way بطورغیرمستقیم کاریراکردن
to do a thing in a round way اکل ازقفاکردن
smell round سر و گوش اب دادن
target round یک دور تیراندازی با تیر وکمان
the golden round تاج زرین
the round of heaven گنبد اسمان
theater in the round تماشاخانه دارای صحنه مدور
to come round [British E] [دوباره] به هوش آمدن [پزشکی]
round the clock ۲۴ ساعته
year-round <idiom> همه ساله
this earthly round زمین
this earthly round گیتی
paper round فردیکهدریکمسیرخاصبهدرخانههاروزنامهمیرساند
round seizing بستن گرد
to do a thing in a round way لقمه رادورسرگرداندن
angle-round نبش گرد
round brush بورسگردمویی
year-round همه ی سال
top round قسمت گرد
top round گوشت کبابی
we went for a good round گشت خوبی زده برگشتیم به خانه
round bracket پرانتز
york round مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
yean round کار کننده درتمام سال
yean round در تمام سال
western round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
wooden round گلوله سالم و بادوام
windsor round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
round of negotiations دور مذاکرات
common round ابزار فیتیله
negotiation round دور مذاکرات
to turn round چرخیدن
to turn round گردگشتن
to round into a man مرد شدن
to round into a man بمردی رسیدن
year-round در تمام مدت سال
round-the-clock پیوسته
to turn round برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
round-the-clock لاینقطع
round-the-clock روز و شب
round-the-clock بیست و چهار ساعته
to show one round کسیرا دور گرداندن وجاهای تماشایی راباو نشان دادن
round-the-clock شبانه روزی
to turn round دورزدن
to turn round دور گشتن
right round bracket پرانتز بسته
show one round همه جا را به کسی نشان دادن
half round نیم دایره
offer round به همه تعارف کردن
national round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
daily round گردش روزانه
merry go round چرخ گردان
merry go round چرخ فلک
daily round کارهای روزانه
round window روزنه گرد
marking round گلوله نشان کننده
challenge round مبارزه با صاحب عنوان
pull round رفع نقاهت کردن
round brackets دوهلال
to bring round بهوش اوردن
round ingot شمش گرد
round billet شمش گرد
round bilge خن گرد
round angle زاویه 063 درجه
round of ladder پله نردبان
pull round بهبودی یافتن
marking round تیر نشان کننده
live round تیر جنگی
fita round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
fixed round فشنگ کامل
fixed round فشنگ ثابت
for a mile round تا یک میل از هر سو
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
half round نیم گرد
half round گج بری نیم گرد
hereford round مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
live round گلوله جنگی
king's round مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
in round numbers 00 سر راست 001تا
field round یک دور تیراندازی صحرایی
in round numbers 00 در حدود 001 عد د
illumination round گلوله منور
illumination round گلوله روشن کننده
hunter's round نوعی مسابقه صحرایی
round dance رقص چوبی
round timber گرده بینه
round sewing دوخت گرد
round sewing گرد دوخت
round table کنفرانس میز گرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com