Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 50 (4 milliseconds)
English	Persian
stable-boys	کارگر اصطبل
Other Matches
Boys will be boys.	پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
boys	سوارکار مسابقه اسبدوانی
old boys	دانش آموز پیشین
boys	خانه شاگرد
boys	پسر
boys	پسر بچه
None of the boys ( children ) came .	هیچ کدام از بچه هانیامدند
Teddy boys	ملبس به جامه های عجیب و غریب
naked boys	پیاز حضرتی
naked boys	سورنجان
Teddy boys	ژیگول
paper boys	روزنامه رسان
paper boys	روزنامه فروش
bully boys	آدم خشن و زورگو
the boys were excused	شاگردان مرخص شدند
there is no room fo rlazy boys	جا برای بچههای تنبل نداریم
stable	باثبات
stable	بی حرکت یا بی تغییر
stable	وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable	اصطبل در طویله بستن
stable	طویله
stable	ثابت کردن استوارشدن
stable	مداوم محک کردن
stable	ثابت
stable	پایدار پابرجا
stable	پایا
stable	محکم
stable	جا دادن
stable	با ثبات
stable	پایدار
stable	استوار
stable	گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable	اتومبیلهای مسابقه
stable-boy	کارگر اصطبل
stable state	حالت پایا
light stable	ثبات نور
light stable	پایداری نور
livery stable	اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
stable air	هوای پایدار
stable airfoil	ایرفویل پایدار
stable equilibrium	تعادل پایدار
stable growth	رشد با ثبات
stable isotope	ایزوتوپ پایدار
stable nucleus	هسته پایدار
stable oscillation	نوسان پایدار
stable empty	تعادل بی بار
quasi stable elementry particle	ذزه نیم پایدار
quasi stable elementry particle	ذره شبه پایدار
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb>	کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com