Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
standard bred
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
Other Matches
well-bred
با تربیت تربیت شده
well bred
با تربیت
well bred
خوش جنس
thorough bred
خوش جنس
thorough bred
سر کش
bred
باراوردن
bred
پروراندن
bred
پروردن
thorough bred
اصیل
true bred
اصیل
true bred
با تربیت
cross bred
پیوندی
high bred
باتربیت
cross bred
در رگه
low bred
پست
ill-bred
بی تربیت
high bred
اصیل
half bred
بی تربیت
half bred
دورگه
ill bred
بی تربیت
ill bred
بی ادب
ill bred
غیر متمدن بد تربیت شده
low bred
بی تربیت
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
standard
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
معمولی
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard
طبیعی یا معمولی
standard
قسمت ساکن دستگاه
standard
سنجه
standard A
استانداردA
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
استاندارد
standard
مرسوم
standard
متداول
standard
نشان پرچم
standard
مقرر قانونی
standard
متعارفی
standard
نمونه قبول شده معین
standard
قالب
standard
الگو
standard
استاندارد همگون
standard
معیار
standard
متعارف
standard
کالای جانشین رزمی
standard
نمونه قانونی
standard
همگون یکنواخت یکجور
standard
یکسان معیار
standard
همشکل
standard
همسان
standard
نورم مقیاس
standard
قانونی
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
عیار قانونی استاندارد مقرر
standard
استانده
standard feature
خصیصه متعارف
standard form
صورت متعارف
standard bar
میله استاندارد
standard gauge
اندازه معمولی
standard interface
واسطه استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard atmosphere
اتمسفر
standard function
تابع استاندارد
standard error
خطای استانده
standard error
خطای پایه
standard brick
اجر معمولی
standard candle
شمع استاندارد
standard cell
پیل استاندارد
standard compass
قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition
شرایط استاندارد
standard conditions
شرایط متعارفی
standard costs
هزینههای نرمال
standard deviation
انحراف معیار
standard costs
هزینههای استاندارد
standard error
خطای معیار
standard error
خطای استاندارد
standard error
خطای معدل
standard bar
میله معمولی
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard section
پروفیل استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standard stimulus
محرک معیار
standard subroutine
زیرروال متعارف
standard time
وقت بین المللی
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time
زمان استانده
standard time
زمان رسمی
standard trench
سنگر معمولی
system standard
معیار سیستم
system standard
استانداردسیستم
wage standard
دستمزد استانده
standard lens
نفراستاندارد
standard rudder
51 درجه سکان
standard rate
نرخ استاندارد
standard language
زبان متعارف
standard load
بار تنظیم شده
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure
اندازه استاندارد
standard method
روش استانده
standard metre
متر قانونی یا قبول شده
standard motor
موتور معمولی
standard motor
موتوراستاندارد
standard ohm
اهم استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
standard pitch
گام استاندارد
standard price
قیمت استاندارد
standard price
قیمت پایه
standard class
درجه استاندارد
calibration standard
استانداردتنظیم
gold standard
نظام پولی طلا
gold standard
نظام پایه طلا
inductance standard
اندوکتانس
inductance standard
متعارف اندوکتانس
frequency standard
استاندارد فرکانس
standard of living
معیار زندگی
standard of living
استاندارد زندگی
standard of living
سطح زندگی
double standard
نظام دو معیاری
double standard
قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
gold standard
پایه طلا
gold standard
واحد طلا
de facto standard
سسهای اعتبار به آن ندارد
calibration standard
اندازه کالیبراسیون
escort of the standard
گارد محافظ پرچم
escort of the standard
گارد پرچم
calibrating standard
تنظیم شده به صورت استاندارد
bimetallic standard
پایه پولی دو فلزی
floor standard
لامپ پایه دار
floor standard
چراغ پایه دار
basic standard
استاندارد اولیه
standard bearers
پیشوا
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
american standard
Interchange forInformation Code
living standard
سطح زندگی
magnetic standard
اهنربای استاندارد
standard bearers
علمدار
resistance standard
مقاومت استاندارد
standard resistor
مقاومت استاندارد
secondary standard
استاندارد ثانویه
portable standard
چراغ ایستا
standard score
نمره معیار
silver standard
واحد پول نقره
silver standard
استاندارد نقره
standard error of mean
خطای معیار میانگین
ST0 standard
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
primary standard
استاندارد اولیه
standard condition
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard bearer
پیشوا
standard bearers
پرچم دار
standard bearer
علمدار
standard bearer
پرچم دار
paper standard
پول رایج مملکت
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
portable standard
چراغ مطالعه
standard lamps
[British]
آباژورهای زمینی
standard size whole brick
اجر فشاری معمولی
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
current standard cost
هزینه استاندارد و مورد قبول
standard lamps
[British]
چراغ های پایه دار
standard poker hands
استانداردبرهایدستی
basic standard cost
قیمت پایه
basic standard cost
قیمت استاندارد
standard lamp
[British]
آباژور زمینی
standard lamp
[British]
چراغ پایه دار
ambient quality standard
استاندارد کیفیت پرمون
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
standard rain gage
باران سنج معمولی
international organisation for standard
موسسه بین المللی استاندارد
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
standard error of measurement
خطای معیار اندازه گیری
standard error of estimate
خطای معیار براورد
minimum standard of living
حداقل سطح زندگی
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
standard temperature and pressure
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard electrode potential
پتانسیل الکترود استاندارد
standard electrode potential
پتانسیل استاندارد الکترود
standard egg section
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
standard conversion factor
ضریب تبدیل استاندارد
standard temperature and pressure
شرایط متعارفی
standard error of difference
خطای معیار تفاوت
standard atmospheric pressure
فشاراستاندارد جو
international gold standard
پایه طلای بین المللی
Industry Standard Architecture
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
standard product cost
ارزش تولید استاندارد
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
double standard planer
دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com