Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
standard cell
پیل استاندارد
Other Matches
standard
نشان پرچم
standard
کالای جانشین رزمی
standard
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
استانده
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
نمونه قانونی
standard
عیار قانونی استاندارد مقرر
standard
قانونی
standard
همسان
standard A
استانداردA
standard
متداول
standard
استاندارد
standard
متعارفی
standard
نمونه قبول شده معین
standard
مقرر قانونی
standard
قالب
standard
الگو
standard
مرسوم
standard
معیار
standard
متعارف
standard
همگون یکنواخت یکجور
standard
یکسان معیار
standard
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard
طبیعی یا معمولی
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
معمولی
standard
نورم مقیاس
standard
استاندارد همگون
standard
قسمت ساکن دستگاه
standard
سنجه
standard
همشکل
cell
باطری
cell
پیل
cell
فرف نمونه
cell
المان
cell
جزء اصلی باطری
cell
پیل خانه باطری
cell
زندان انفرادی
cell
خانه جدول
cell
یاخته
cell
سلول
cell
حفره
cell
سلول یکنفری
cell
زندان تکی
cell
پیل سلول
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
tr cell
کلید فرگیر
cell
حجره
cell
اتاقک
cell
خانه
cell
سل
cell
در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
ST0 standard
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard atmosphere
اتمسفر
standard error of mean
خطای معیار میانگین
standard bar
میله معمولی
standard bred
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard brick
اجر معمولی
standard candle
شمع استاندارد
standard bar
میله استاندارد
standard compass
قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition
شرایط استاندارد
standard deviation
انحراف معیار
standard costs
هزینههای نرمال
standard costs
هزینههای استاندارد
standard conditions
شرایط متعارفی
standard condition
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
silver standard
استاندارد نقره
silver standard
واحد پول نقره
standard score
نمره معیار
inductance standard
اندوکتانس
gold standard
نظام پایه طلا
gold standard
نظام پولی طلا
gold standard
پایه طلا
gold standard
واحد طلا
frequency standard
استاندارد فرکانس
escort of the standard
گارد محافظ پرچم
escort of the standard
گارد پرچم
floor standard
لامپ پایه دار
inductance standard
متعارف اندوکتانس
living standard
سطح زندگی
secondary standard
استاندارد ثانویه
standard resistor
مقاومت استاندارد
resistance standard
مقاومت استاندارد
primary standard
استاندارد اولیه
portable standard
چراغ مطالعه
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
paper standard
پول رایج مملکت
magnetic standard
اهنربای استاندارد
floor standard
چراغ پایه دار
standard error
خطای معیار
standard class
درجه استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
standard section
پروفیل استاندارد
standard rudder
51 درجه سکان
standard rate
نرخ استاندارد
standard price
قیمت پایه
standard price
قیمت استاندارد
standard pitch
گام استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standard stimulus
محرک معیار
standard lens
نفراستاندارد
wage standard
دستمزد استانده
system standard
معیار سیستم
standard trench
سنگر معمولی
standard time
زمان رسمی
standard time
زمان استانده
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time
وقت بین المللی
standard subroutine
زیرروال متعارف
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
standard ohm
اهم استاندارد
standard gauge
اندازه معمولی
standard function
تابع استاندارد
standard form
صورت متعارف
standard feature
خصیصه متعارف
system standard
استانداردسیستم
standard error
خطای استانده
standard error
خطای پایه
standard error
خطای معدل
standard interface
واسطه استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard motor
موتوراستاندارد
standard motor
موتور معمولی
standard metre
متر قانونی یا قبول شده
standard method
روش استانده
standard measure
اندازه استاندارد
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load
بار تنظیم شده
standard language
زبان متعارف
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard error
خطای استاندارد
standard bearer
پرچم دار
standard bearer
علمدار
standard bearer
پیشوا
double standard
قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
american standard
Interchange forInformation Code
de facto standard
سسهای اعتبار به آن ندارد
calibration standard
استانداردتنظیم
bimetallic standard
پایه پولی دو فلزی
standard bearers
پیشوا
standard bearers
پرچم دار
standard bearers
علمدار
calibration standard
اندازه کالیبراسیون
calibrating standard
تنظیم شده به صورت استاندارد
double standard
نظام دو معیاری
standard of living
سطح زندگی
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
portable standard
چراغ ایستا
basic standard
استاندارد اولیه
standard of living
معیار زندگی
standard of living
استاندارد زندگی
secondary cell
پیل باتری
blank cell
سل خالی
betz's cell
یاخته بتس
binary cell
سلول دودویی
anchor cell
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
anchor cell
سل تثبیت
anchor cell
سل قفل
binary cell
یاخته دودویی
bichromat cell
پیل بیکرومات
cell connector
رابط پیل باتری
bias cell
پیل ولت شبکه
battery cell
پیل باتری
body cell
یاخته غیر تناسلی
bunsen cell
پیل بونزن
cell protection
حفافت سل
cell receptor
گیرنده سلولی
cell reference
ارجاع سل
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
cell tester
ولت سنج باتری
cell tester
ازمایشگر باطری
selenium cell
سلول سلنیومی
cell tester
تسترباطری
sample cell
فرف نمونه
cell pointer
اشاره گر سل
cell format
قالب سل
cell format
فرمت سل
cell assembly
مجتمع یاختهای
carbon cell
پیل کربنی
circular cell
محفظه گرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com