English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English Persian
standard error of mean خطای معیار میانگین
Search result with all words
standard error of difference خطای معیار تفاوت
standard error خطای معیار
standard error خطای استاندارد
standard error خطای معدل
standard error خطای پایه
standard error خطای استانده
standard error of estimate خطای معیار براورد
standard error of measurement خطای معیار اندازه گیری
Other Matches
standard نورم مقیاس
standard همشکل
standard همسان
standard قانونی
standard استاندارد
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard کالای جانشین رزمی
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard استانده
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard نمونه قانونی
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
standard واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard طبیعی یا معمولی
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard معمولی
standard سنجه
standard قسمت ساکن دستگاه
standard یکسان معیار
standard مرسوم
standard حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard A استانداردA
standard همگون یکنواخت یکجور
standard متعارف
standard معیار
standard استاندارد همگون
standard الگو
standard متداول
standard نشان پرچم
standard متعارفی
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard نمونه قبول شده معین
standard مقرر قانونی
standard قالب
standard interface رابط استاندارد
standard metre متر قانونی یا قبول شده
standard motor موتوراستاندارد
standard motor موتور معمولی
standard deviation انحراف معیار
standard costs هزینههای نرمال
standard costs هزینههای استاندارد
standard conditions شرایط متعارفی
standard condition شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard condition شرایط استاندارد
standard method روش استانده
standard measure اندازه استاندارد
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
de facto standard سسهای اعتبار به آن ندارد
standard feature خصیصه متعارف
standard form صورت متعارف
standard function تابع استاندارد
standard gauge اندازه معمولی
standard interface واسطه استاندارد
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard language زبان متعارف
standard load بار تنظیم شده
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard cell پیل استاندارد
performance standard معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
paper standard پول رایج مملکت
living standard سطح زندگی
ST0 standard استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
inductance standard متعارف اندوکتانس
inductance standard اندوکتانس
gold standard نظام پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
gold standard پایه طلا
gold standard واحد طلا
escort of the standard گارد محافظ پرچم
escort of the standard گارد پرچم
frequency standard استاندارد فرکانس
floor standard چراغ پایه دار
portable standard چراغ مطالعه
portable standard چراغ ایستا
standard candle شمع استاندارد
standard brick اجر معمولی
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard bar میله معمولی
standard bar میله استاندارد
standard atmosphere اتمسفر
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
magnetic standard اهنربای استاندارد
silver standard استاندارد نقره
silver standard واحد پول نقره
standard score نمره معیار
secondary standard استاندارد ثانویه
standard resistor مقاومت استاندارد
resistance standard مقاومت استاندارد
primary standard استاندارد اولیه
floor standard لامپ پایه دار
standard lens نفراستاندارد
standard of living سطح زندگی
standard of living استاندارد زندگی
standard of living معیار زندگی
standard time وقت بین المللی
standard subroutine زیرروال متعارف
standard stimulus محرک معیار
standard specification مقررات استاندارد
standard specification دستورات استاندارد
standard solution محلول استاندارد
standard section پروفیل استاندارد
standard rudder 51 درجه سکان
double standard نظام دو معیاری
double standard قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
standard class درجه استاندارد
wage standard دستمزد استانده
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
standard trench سنگر معمولی
standard time زمان رسمی
standard time زمان استانده
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard bearer پرچم دار
standard bearer علمدار
standard bearer پیشوا
standard bearers علمدار
standard bearers پیشوا
standard bearers پرچم دار
standard rate نرخ استاندارد
standard price قیمت استاندارد
standard pitch گام استاندارد
standard price قیمت پایه
calibration standard استانداردتنظیم
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
american standard کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
american standard Interchange forInformation Code
standard pascal پاسکال استاندارد
calibration standard اندازه کالیبراسیون
standard ohm اهم استاندارد
basic standard استاندارد اولیه
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
bimetallic standard پایه پولی دو فلزی
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
standard temperature and pressure شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard oil company استاندارد اویل کمپانی
standard temperature and pressure شرایط متعارفی
minimum standard of living حداقل سطح زندگی
standard lamps [British] چراغ های پایه دار
gold bullion standard پایه شمش طلا
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
standard lamp [British] آباژور زمینی
standard lamp [British] چراغ پایه دار
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
gold exchange standard پایه ارز طلا
international gold standard پایه طلای بین المللی
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
standard poker hands استانداردبرهایدستی
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
standard oil company شرکت نفت استاندارد
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
standard product cost ارزش تولید استاندارد
standard rain gage باران سنج معمولی
double standard planer دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
data encyption standard استاندارد حفافت داده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
basic standard cost قیمت استاندارد
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
basic standard cost قیمت پایه
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
standard atmospheric pressure فشار متعارفی جو
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
standard atmospheric pressure فشاراستاندارد جو
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
standard progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج معیار
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
American Standard Code for Information Interchange کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
in error <adj.> غلط
in error <adj.> نادرست
in error <adj.> اشتباه
error لغزش
in error <adj.> خطا
error خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
error سهو خطا
error سهو
error اشتباه
error غلط
error عقیده نادرست
an i. error سهو
error خطا
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
mean error خطای میانگین
error تقصیر
syntax error اشتباه ترکیبی
absolute error خطای مطلق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com