English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
standard pascal پاسکال استاندارد
Other Matches
pascal قانون پاسکال
pascal فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
pascal زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
pascal پاسکال
pascal language زبان پاسکال
turbo pascal یک پیاده سازی عمومی از زبان برنامه نویسی پاسکال
turbo pascal توربو پاسکال
apple pascal یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
pascal's law هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
pascal's law قانون پاسکال
ucsd pascal یک زبان برنامه نویسی سطح بالا
standard معمولی
standard سنجه
standard قسمت ساکن دستگاه
standard نورم مقیاس
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard طبیعی یا معمولی
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard یکسان معیار
standard متداول
standard نشان پرچم
standard متعارفی
standard نمونه قبول شده معین
standard مقرر قانونی
standard قالب
standard معیار
standard قانونی
standard الگو
standard استاندارد همگون
standard متعارف
standard A استانداردA
standard مرسوم
standard همسان
standard نمونه قانونی
standard همشکل
standard همگون یکنواخت یکجور
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard استانده
standard استاندارد
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard کالای جانشین رزمی
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
ST0 standard استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard error خطای معیار
standard error خطای استاندارد
standard error خطای معدل
standard error خطای پایه
standard feature خصیصه متعارف
standard form صورت متعارف
standard function تابع استاندارد
standard deviation انحراف معیار
standard costs هزینههای نرمال
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard brick اجر معمولی
standard candle شمع استاندارد
standard cell پیل استاندارد
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition شرایط استاندارد
standard conditions شرایط متعارفی
standard costs هزینههای استاندارد
standard bar میله استاندارد
standard error خطای استانده
standard atmosphere اتمسفر
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
standard bar میله معمولی
standard gauge اندازه معمولی
standard interface واسطه استاندارد
standard section پروفیل استاندارد
standard solution محلول استاندارد
standard specification دستورات استاندارد
standard specification مقررات استاندارد
standard stimulus محرک معیار
standard subroutine زیرروال متعارف
standard time وقت بین المللی
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time زمان استانده
standard time زمان رسمی
standard trench سنگر معمولی
system standard معیار سیستم
system standard استانداردسیستم
wage standard دستمزد استانده
standard lens نفراستاندارد
standard rudder 51 درجه سکان
standard rate نرخ استاندارد
standard interface رابط استاندارد
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard language زبان متعارف
standard load بار تنظیم شده
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure اندازه استاندارد
standard method روش استانده
standard metre متر قانونی یا قبول شده
standard motor موتور معمولی
standard motor موتوراستاندارد
standard ohm اهم استاندارد
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
standard pitch گام استاندارد
standard price قیمت استاندارد
standard price قیمت پایه
standard class درجه استاندارد
standard error of mean خطای معیار میانگین
standard bearer علمدار
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
calibration standard اندازه کالیبراسیون
de facto standard سسهای اعتبار به آن ندارد
escort of the standard گارد محافظ پرچم
escort of the standard گارد پرچم
floor standard لامپ پایه دار
floor standard چراغ پایه دار
frequency standard استاندارد فرکانس
standard condition شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
gold standard واحد طلا
gold standard پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
calibration standard استانداردتنظیم
gold standard نظام پایه طلا
bimetallic standard پایه پولی دو فلزی
basic standard استاندارد اولیه
standard bearer پیشوا
standard bearers پرچم دار
standard bearers علمدار
standard bearers پیشوا
double standard قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
double standard نظام دو معیاری
standard of living سطح زندگی
standard of living استاندارد زندگی
standard of living معیار زندگی
american standard Interchange forInformation Code
american standard کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
standard bearer پرچم دار
inductance standard اندوکتانس
magnetic standard اهنربای استاندارد
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
secondary standard استاندارد ثانویه
standard resistor مقاومت استاندارد
resistance standard مقاومت استاندارد
primary standard استاندارد اولیه
portable standard چراغ ایستا
portable standard چراغ مطالعه
performance standard معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
paper standard پول رایج مملکت
standard score نمره معیار
silver standard واحد پول نقره
silver standard استاندارد نقره
inductance standard متعارف اندوکتانس
living standard سطح زندگی
gold bullion standard پایه شمش طلا
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
standard poker hands استانداردبرهایدستی
basic standard cost قیمت استاندارد
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
basic standard cost قیمت پایه
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
standard lamps [British] چراغ های پایه دار
standard lamp [British] آباژور زمینی
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
standard lamp [British] چراغ پایه دار
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
standard atmospheric pressure فشاراستاندارد جو
standard atmospheric pressure فشار متعارفی جو
standard error of difference خطای معیار تفاوت
standard rain gage باران سنج معمولی
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
standard error of estimate خطای معیار براورد
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
gold exchange standard پایه ارز طلا
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
international gold standard پایه طلای بین المللی
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
standard error of measurement خطای معیار اندازه گیری
minimum standard of living حداقل سطح زندگی
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
standard product cost ارزش تولید استاندارد
standard temperature and pressure شرایط متعارفی
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
data encyption standard استاندارد حفافت داده
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
standard oil company شرکت نفت استاندارد
standard oil company استاندارد اویل کمپانی
standard temperature and pressure شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
double standard planer دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
standard progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج معیار
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com