Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
standard product cost	ارزش تولید استاندارد
Other Matches
basic standard cost	قیمت پایه
current standard cost	هزینه استاندارد و مورد قبول
current standard cost	مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
basic standard cost	قیمت استاندارد
by-product	محصول ضمنی
by-product	فراورده جنبی
product	حاصلضرب
product	فراورده
by-product	محصول فرعی
inner product	ضرب داخلی [ریاضی]
inner product	ضرب اسکالر [ریاضی]
by product	فراورده فرعی
by product	محصول فرعی
inner product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
inner product	ضرب نقطهای ضرب نردهای
inner product	ضرب داخلی هرمیتی
inner product	ضرب داخلی
product	محصول
product	حاصل حاصلضرب
product	محصول اصلی از ماده خام
product	مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product	ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product	محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
by product	نتیجه فرعی
by product	محصول جنبی
product	حاصل ضرب
product	محصول تولید شده یا ساخته شده
product	محصول تولید شده برای فروش
product	بسط دادن
product	ایجادکردن
product	تولید
product	حاصل
product	نتیجه کار محصول فراورده
product	تولیدکردن
product	نتیجه
product	محصول حاصلضرب
product	کالا
standard	متداول
standard	حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard A	استانداردA
standard	متعارف
standard	نمونه قانونی
standard	عیار قانونی استاندارد مقرر
standard	همسان
standard	همشکل
standard	همگون یکنواخت یکجور
standard	یکسان معیار
standard	نورم مقیاس
standard	قسمت ساکن دستگاه
standard	سنجه
standard	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard	استانده
standard	اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard	معیار
standard	استاندارد همگون
standard	الگو
standard	قالب
standard	نمونه قبول شده معین
standard	متعارفی
standard	نشان پرچم
standard	مرسوم
standard	استاندارد
standard	مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard	کالای جانشین رزمی
standard	اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard	نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard	محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard	متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard	خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard	طبیعی یا معمولی
standard	مقرر قانونی
standard	واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard	تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard	اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard	قانونی
standard	معمولی
inner product space	فضای ضرب داخلی [ریاضی]
dot product	ضرب اسکالر [ریاضی]
by product gas	گاز تقطیر شده
by product material	فراورده فرعی
margin product	اضافه محصول
scalar product	ضرب اسکالر [ریاضی]
projection product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
by product recovery	بازده محصولات فرعی
projection product	ضرب اسکالر [ریاضی]
volatility product	محصول فرار
scalar product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
waste product	محصولات زائد
product code	کدمحصول
scalar product	ضرب داخلی [ریاضی]
Cartesian product	ضرب دکارتی [ریاضی]
volatility product	فراورده فرار
dot product	ضرب داخلی [ریاضی]
vector product	حاصلضرب برداری
projection product	ضرب داخلی [ریاضی]
dot product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
waste product	ضایعات
total product	تولید کل
product differentiation	تفاوت محصول
program product	محصول برنامه
program product	فراورده برنامه
net product	محصول خالص
national product	تولید ملی
marginal value product	ارزش تولید نهائی
scalar product	حاصلضرب عددی
scalar product	حاصلضرب اسکالر
major product	تولیدات عمده
product scale	مقیاس فراورده
product planning	برنامه ریزی محصولات
product of sums	حاصلضرب مجموعه ها
product differentiation	اختلاف محصول
product group	کالاهی مشابه
product launch	جا انداختن محصول در بازار
product liability	مسئولیت محصول
product liability	مسئوولیت در قبال کالا
product mix	ترکیب محصول
overhead product	محصول سبک
product of inertia	ممان سانتریفوژ
scalar product	ضرب نردهای
logical product	رکورد منطقی
finished product	محصولات اماده برای توزیع ومصرف
finished product	کالای اماده فروش
finished product	محصول نهائی
dot product	ضرب نقطهای
product diversification	تنوع محصول
diversity of product	تنوع محصول
disintegration product	محصول تجزیه و تفکیک شده
marginal product	محصول نهائی
fission product	محصول انشقاق
hermitian inner product	ضرب داخلی هرمیتی
product capabilities	خواص محصول
logic product	حاصلضرب منطقی
laminated product	تولید ماده متراکم متورق
software product	محصول نرم افزاری
intermediate product	فراورده واسطه
intermediate product	محصول واسطه
intermediate product	محصول نیم ساخته
home product	محصولات ملی
home product	محصولات داخلی
total product	محصول کل
average product	محصول متوسط
vector product	ضرب خارجی [ریاضی]
end product	محصول نهایی
end product	فراورده نهایی
end product	قطعات حاصله دستگاه نهایی
end product	مجموعه قطعات
cross product	ضرب برداری [ریاضی]
vector product	ضرب برداری [ریاضی]
average product	تولید متوسط
acceptable product	فراورده جانشین قابل قبول
by product oven	محصولات فرعی کوره کک سازی
cross product	ضرب خارجی [ریاضی]
standard error	خطای معدل
frequency standard	استاندارد فرکانس
standard error	خطای معیار
standard compass	قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard error	خطای استاندارد
gold standard	واحد طلا
standard deviation	انحراف معیار
standard costs	هزینههای استاندارد
standard costs	هزینههای نرمال
floor standard	لامپ پایه دار
floor standard	چراغ پایه دار
escort of the standard	گارد پرچم
escort of the standard	گارد محافظ پرچم
standard language	زبان متعارف
standard load	بار تنظیم شده
standard load	بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure	اندازه استاندارد
standard method	روش استانده
standard metre	متر قانونی یا قبول شده
standard motor	موتور معمولی
standard motor	موتوراستاندارد
standard item	اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard interface	واسطه استاندارد
standard interface	رابط استاندارد
standard error	خطای پایه
standard error	خطای استانده
standard feature	خصیصه متعارف
standard form	صورت متعارف
standard function	تابع استاندارد
standard gauge	اندازه معمولی
standard ohm	اهم استاندارد
standard bearer	پرچم دار
double standard	قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
double standard	نظام دو معیاری
de facto standard	سسهای اعتبار به آن ندارد
resistance standard	مقاومت استاندارد
standard resistor	مقاومت استاندارد
secondary standard	استاندارد ثانویه
magnetic standard	اهنربای استاندارد
living standard	سطح زندگی
standard score	نمره معیار
paper standard	پول رایج مملکت
per standard compass	برحسب قطب نمای استاندارد
standard bearer	علمدار
standard bearer	پیشوا
standard bearers	پرچم دار
standard bearers	علمدار
standard bearers	پیشوا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com