Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
standard progressive matrices test	ازمون ماتریسهای مدرج معیار
Other Matches
progressive matrices test	ازمون ماتریسهای مدرج
colored progressive matrices test	ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
advanced progressive matrices test	ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
raven's progressive matrices test	ازمون ماتریسهای مدرج ریون
matrices	نطفه گاه
matrices	شکم تخمدان
matrices	زهدان
matrices	بچه دان رحم
matrix or matrices	قرارگاه گوهر
matrix or matrices	کالبد
matrix or matrices	زهدان
matrix or matrices	رحم
matrix or matrices	شکم
matrix or matrices	تخمدان
matrix or matrices	بچه دان
matrix or matrices	قالب
progressive	تصاعدی جلو رونده
progressive	تصاعدی
progressive	پیشرو
progressive	تدریجی
progressive	مترقی
progressive	ترقی خواه
progressive	پیش رونده
progressive	مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
progressive wave	موج پخش شونده
progressive taxation	مالیات تصاعدی
progressive education	ازمون پیشرو
progressive cookery	پخت تدریجی غذای یکان
progressive burning	سوختن تدریجی خرج
progressive burning	سوزش تدریجی
progressive attack	پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
progressive assambly	نصب تدریجی
present progressive	ماضی قریب استمراری
present progressive	حال استمراری
progressive chess	شطرنج سریع
progressive resistance	مقاومت فزاینده
progressive paralysis	فلج تدریجی
progressive ratio	نسبت تصاعدی
progressive rebate	تخفیف تصاعدی
progressive rebate	تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
progressive relaxation	ارمیدگی تدریجی
progressive tax	مالیات تصاعدی
progressive income tax	مالیات بر درامد تصاعدی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
standard	قسمت ساکن دستگاه
standard	نورم مقیاس
standard	یکسان معیار
standard	همگون یکنواخت یکجور
standard	همشکل
standard	همسان
standard	قانونی
standard	عیار قانونی استاندارد مقرر
standard	نمونه قانونی
standard	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard	استانده
standard	اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard	اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard	سنجه
standard	طبیعی یا معمولی
standard	تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard	حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard	اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard	نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard	خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard	متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard	محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard	معمولی
standard	الگو
standard	کالای جانشین رزمی
standard	واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard	متعارف
standard	معیار
standard	استاندارد همگون
standard A	استانداردA
standard	قالب
standard	مقرر قانونی
standard	نمونه قبول شده معین
standard	متعارفی
standard	نشان پرچم
standard	متداول
standard	مرسوم
standard	استاندارد
standard	مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard bar	میله استاندارد
standard bar	میله معمولی
standard bred	اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard brick	اجر معمولی
standard candle	شمع استاندارد
standard cell	پیل استاندارد
standard atmosphere	اتمسفر
standard atmosphere	اتمسفر استاندارد
ST0 standard	استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard error of mean	خطای معیار میانگین
bimetallic standard	پایه پولی دو فلزی
silver standard	استاندارد نقره
silver standard	واحد پول نقره
standard score	نمره معیار
standard compass	قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition	شرایط استاندارد
standard error	خطای معدل
standard error	خطای استاندارد
standard error	خطای معیار
standard deviation	انحراف معیار
standard costs	هزینههای نرمال
standard costs	هزینههای استاندارد
standard conditions	شرایط متعارفی
basic standard	استاندارد اولیه
standard resistor	مقاومت استاندارد
standard condition	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
american standard	کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
secondary standard	استاندارد ثانویه
de facto standard	سسهای اعتبار به آن ندارد
escort of the standard	گارد محافظ پرچم
magnetic standard	اهنربای استاندارد
living standard	سطح زندگی
inductance standard	متعارف اندوکتانس
inductance standard	اندوکتانس
gold standard	نظام پایه طلا
gold standard	نظام پولی طلا
gold standard	پایه طلا
gold standard	واحد طلا
frequency standard	استاندارد فرکانس
floor standard	چراغ پایه دار
floor standard	لامپ پایه دار
standard language	زبان متعارف
paper standard	پول رایج مملکت
per standard compass	برحسب قطب نمای استاندارد
resistance standard	مقاومت استاندارد
standard trench	سنگر معمولی
system standard	معیار سیستم
calibrating standard	تنظیم شده به صورت استاندارد
calibration standard	اندازه کالیبراسیون
system standard	استانداردسیستم
wage standard	دستمزد استانده
standard lens	نفراستاندارد
standard class	درجه استاندارد
primary standard	استاندارد اولیه
portable standard	چراغ ایستا
portable standard	چراغ مطالعه
performance standard	معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
escort of the standard	گارد پرچم
standard time	ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard price	قیمت پایه
standard rate	نرخ استاندارد
standard rudder	51 درجه سکان
standard section	پروفیل استاندارد
standard solution	محلول استاندارد
standard specification	دستورات استاندارد
double standard	قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
double standard	نظام دو معیاری
standard measure	اندازه استاندارد
standard load	بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load	بار تنظیم شده
standard of living	سطح زندگی
standard of living	استاندارد زندگی
standard method	روش استانده
standard metre	متر قانونی یا قبول شده
standard bearers	پیشوا
standard bearers	علمدار
standard bearers	پرچم دار
standard bearer	پیشوا
standard bearer	علمدار
standard bearer	پرچم دار
standard motor	موتوراستاندارد
calibration standard	استانداردتنظیم
standard pascal	پاسکال استاندارد
standard ohm	اهم استاندارد
standard penetration	ازمایش نفوذی استاندارد
standard pitch	گام استاندارد
standard price	قیمت استاندارد
standard motor	موتور معمولی
standard of living	معیار زندگی
standard specification	مقررات استاندارد
standard gauge	اندازه معمولی
standard error	خطای استانده
standard form	صورت متعارف
standard function	تابع استاندارد
standard time	زمان رسمی
standard interface	واسطه استاندارد
standard interface	رابط استاندارد
standard item	اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard time	زمان استانده
standard stimulus	محرک معیار
american standard	Interchange forInformation Code
standard feature	خصیصه متعارف
standard error	خطای پایه
standard subroutine	زیرروال متعارف
standard time	وقت بین المللی
standard temperature and pressure	شرایط استاندارد
standard lamps [British]	آباژورهای زمینی
standard lamps [British]	چراغ های پایه دار
standard error of estimate	خطای معیار براورد
data encyption standard	استاندارد حفافت داده
current standard cost	هزینه استاندارد و مورد قبول
minimum standard of living	حداقل سطح زندگی
standard error of measurement	خطای معیار اندازه گیری
standard lamp [British]	چراغ پایه دار
standard oxidation potential	پتانسیل اکسایش استاندارد
standard oil company	شرکت نفت استاندارد
gold bullion standard	پایه شمش طلا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com