Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 131 (7 milliseconds)
English	Persian
standing rules	نظامات
standing rules	مقر ره
standing rules	مقر رات
Other Matches
rules	قواعد بازی
to use these rules	از این قاعده ها استفاده کردن
under these rules	بموجب این قوانین
b rules	قواعدی در یک سیستم تولید به عقب
to r against the rules	بقوانین پشت پا زدن
rules	وعملیات روی آنها
rules	روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
rules committee	کمیته قوانین
hund rules	قواعد هوند
rules of chess	قوانین شطرنج
rules of decorum	اداب
pocket rules	خط کش های جیبی [ابزار]
precendence rules	قواعد تقدم
ground rules	قوانینپایهایواساسی
inland rules	قوانین داخلی
infraction of rules	نقض قوانین
inland rules	مقررات حرکت در ابهای داخلی
hague rules	قوانین لاهه
fundamental rules	قواعدیاقوانین اساسی
fleming's rules	قواعد فلمینگ
selection rules	قواعد گزینش
competition rules	قوانین رقابت
commutation rules	قواعد جابجایی
pocket rules	خط کش های تاشو [ابزار]
rules of football	قوانین یا قواعد فوتبال
rules of procedure	روش جاری
rules of procedure	قوانین مربوط به روش جاری
rules of procedure	نظامنامه داخلی
rules of road	قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
rules of the roads	قوانین دریانوردی
rules of the roads	قوانین راه
rules of engagement	روشهای درگیری پدافند هوایی
the rules of protocol	قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
rules of engagement	قوانین درگیری
transformational rules	مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
slide rules	خط کش محاسبه
slide rules	خط کش مهندسی
slide rules	خط کش ریاضی
golden rules	قاعده زرین
rules for forming plurals	ایین جمع بندی
marquis queensberry rules	مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
rules for forming plurals	قواعد جمع بندی
To break the law (rules , regulations).	قانون شکنی کردن
european community competition rules	مقررات رقابت در جامعه اروپا
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
standing	روش جاری
standing	اعیانی
standing	اعیان
standing	مدت
standing	دوام شهرت
standing	دائمی
standing	سرپا وضع
standing	مقام
standing	اعتبار
standing	موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
standing	معتبر
I am standing by you . I am right behind you .	هوایت را دارم
standing	ایستاده
standing	راکد
standing	ثابت همیشگی
standing	ارتش ثابت
Pay attention to the house rules [hazard statements] .	توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
free-standing	مجزا
standing switch	رودست با مایه ارنج
free-standing	خودایستا
standing wave	موج ایستاده
standing wave	موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing wave	موج ساکن
free-standing	مستقل
free-standing	آزاد
standing ovation	ایستادنبهنشانهاحترام
his standing with his colleagues	شهرت او [مرد ] میان همکاران خود
standing grain	ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
longest-standing	از دیرگاه
longest-standing	از مدتها پیش
longest-standing	دیرین
longer-standing	از دیرگاه
longer-standing	از مدتها پیش
longer-standing	دیرین
long-standing	از دیرگاه
long-standing	از مدتها پیش
long-standing	دیرین
free-standing	غیرمتصل
standing room	جای ایستادن
standing army	ارتش منظم
standing army	ارتش دائمی
of long standing	طولانی
standing order	اوامر ویژه
of long standing	بادوام
of good standing	معتبر
standing orders	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders	اوامر ویژه
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	امریه نظامی
standing orders	دستور جاری
standing order	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	امریه نظامی
standing order	دستور جاری
standing army	ارتش کادر ثابت
standing committee	کمیته دائمی
standing rigging	بکسلهای ثابت
standing patrol	گشتی ثابت
standing property	اعیان
standing property	اعیانی
standing part	قسمت ایستا
standing part	قسمت ثابت
standing rigging	طنابهای ثابت
standing start	استارت ایستاده
standing light	چراغ پلیسی
standing light	چراغ ثابت
standing surety for each other	تضامن
standing derrick	دریک ثابت
standing crop	محصول سرپا
standing part	قسمت ثابت تاکل
pressing: standing press	پایهفشار
standing broad jump	پرش طول بدون دورخیز
a person of high standing	آدمی بالا مقام [پر احترام]
standing high jump	پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing operating procedures	روش جاری عملیاتی
Our organization is just standing on its own feet.	تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
free standing columns	ستونهای مستقل یا مجزا
standing signal instructions	دستورات ثابت مخابراتی
communication standing instructions	دستورات ثابت مخابراتی
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com