Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (2 milliseconds)
English
Persian
star cloud
ابری ستارهای
star cloud
سحابی ستارهای
Other Matches
cloud
لکه
on cloud nine
<idiom>
خیلی خوشحال وشاد
to cloud over
ابری شدن
[هوشناسی]
under a cloud
<idiom>
ناراحت وغمگین
under a cloud
<idiom>
سوء فن
cloud
قارچ اتمی
cloud
تیره شدن
cloud
توده انبوه تیره وگرفته
cloud
توده ابرومه
cloud
ابر
cloud
ابری شدن سایه افکن شدن
A patch of cloud .
لکه ابر
cloud burst
رگبار
cloud attack
تک با ابر شیمیایی
cloud attack
تک شیمیایی با مواد سمی
cloud amount
غلظت ابر اتمی
cloud amount
میزان پوشش ابر اتمی
storm cloud
ابرهایسیاهطوفانی
mushroom cloud
ابریکهازگردوخاکحاصلازانفجارهستهایتشکیلمیشود
cloud castle
خیال خام
scattered cloud
ابرپراکنده
electron cloud
ابر الکترونی
nacreous cloud
ابرصدفی
condensation cloud
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
cloud point
دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
cloud forest
جنگل بلند مه الود
cloud drift
ابرمتحرک
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cloud chamber
اتاقک ابر
cloud land
عالم خیال یافرض
ion cloud
ابر یون
high cloud
ابرهای مرتفع
medium cloud
ابرهای متوسط
cloud design
طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
cloud capt
ابربرسر
low cloud
ابرهای کم ارتفاع
noctilucent cloud
ابرنوتلیوسنت
wilson cloud
نوعی ابر غلیظ و متراکم
cloud top height
ارتفاع صعود قارچ اتمی
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
cloud-cuckoo-land
سرزمین خواب و خیال
measurement of cloud ceiling
اندازهگیریفشارهوا
type of low cloud
شکلابرقسمتپائینی
type of high cloud
شکلابرقسمتبالایی
every cloud has a silver lining
<idiom>
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
dust cloud theory
نظریه غباری
lasser magellanic cloud
ابر ماژلانی کوچک
greater magellanic cloud
ابر ماژلانی بزرگ
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
type of middle cloud
شکالابرقسمتمیانی
cloud-cuckoo-land
کشور پریون
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
cloud of volcanic ash
خاکسترابریعمودی
cloud-cuckoo-land
سرزمین اوهام
five star
افسر پنج ستارهای
co-star
همبازی
co-star
همبازیگری کردن
two star
سرلشکر
co-star
نقش مشترک داشتن
two star
دوستارهای
two star
دریا دار
co-star
همبازیگر
star
ستاره
star
انجم
star
نوعی قایق دونفره
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star
باستاره زینت کردن
star
نجم
star
کوکب
star
نشان ستاره اختر
d. star
ستاره جفتی
all star
تیم تمام ستاره
all-star
تیم تمام ستاره
star handle
دستگیره گردان
star grass
هر نوع گیاه گل ستارهای
star shell
گلوله منور
star spangled
مزین به ستاره
star spangled
ستاره نشان
star thistle
قنطوریون ستارهای گل توری
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star turn
موضوع مهم وقابل توجه
star sapphire
یاقوت کبود درخشان
star network
شبکه ستارهای
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
star of bethlehem
عیسی
star program
برنامه کامل
star program
بدون خطا اجرا شود
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
star shell
گلوله نورافشان
star voltage
ولتاژ ستاره
star washer
واشر ستاره ای
star anise
بادیان ختایی
Pole Star
Polaris
Star Wars
جنگ فضایی
film star
ستارهیکفیلم- سوپراستار
rising star
آیندهدار باآتیه
star sign
علامتزودیاک
star-studded
فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
star diagonal
ستارهمورب
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
star circuit
مدار ستارهای
star chart
نقشه ستارگان
star chamber
جابرانه وسری
star chamber
دادگاه عالی مدنی وجنایی
star catalogue
فهرست ستارگان
star bit
بیت ستاره
star facet (8)
تراشستارهای
star globe
ستاره یاب کروی
shooting star
تیرشهاب
day star
خورشید
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
double star
دوتایی
double star
دوگانه
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
dwarf star
ستاره کوتوله
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
evening star
ناهید
evening star
زهره
evening star
برجیس
evening star
مشتری
evening star
عطارد
evening star
ستاره شامگاهی
fixed star
ستاره ثابت
fixed star
ثوابت
day star
ستاره بامداد
shooting star
شهاب ثاقب
Pole Star
ستاره قطبی
Pole Star
جدی
falling star
شهاب
falling star
ثاقب
falling star
تیرشهاب
falling star
حجر سماوی
falling star
تیر شهاب
falling star
شخانه
binary star
دوتایی
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
blazing star
ستاره دنباله دار
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
shooting star
ستاره ثاقب
campaign star
نشان جنگی ستاره
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
gaint star
ستاره غول
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
north star
ستاره شمالی
north star
جدی
star crossed
دارای ستاره نحس
proto star
پیش ستاره
pulsating star
ستاره ضربان دار
star crossed
بدشانس
pulsating star
ستاره تپنده
radio star
اختر رادیو
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
star nebula
ابری ستارهای
star nebula
سحابی ستارهای
star connection
اتصال ستارهای
north star
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
star finder
ستاره یاب
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
interconnected star
اتصال زیگزاگی
jet star
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
moring star
ستاره بامداد
moring star
ستاره صبح ناهید
moring star
شباهنگ
moring star
زهره
multiple star
ستاره چندگانه
morning star
ستاره بامدادی
morning star
زهره
morning star
ستاره صبح
star connection
اتصال ستاره
star delta switch
کلید ستاره مثلث
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
Guernsey Star-of-Bethlehem
سیر ناپل
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
heliacal rising of a star
طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
heliacal setting of a star
افول نمودارستاره پیش ازخورشید
open star cluster
خوشه باز ستارهای
bronze star medal
مدال ستاره برنز
bronze service star
نشان خدمت برنزی
born under an unlucky star
بد اختر
hitch one's wagon to a star
<idiom>
دنبال هدف رفتن
section of a follicle: star anise
قسمتهایمختلفبرگه
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com