Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
starboard hand
صفحهنمایشستاره
Search result with all words
starboard hand buoy
بویه سمت راست
Other Matches
starboard
بطرف راست حرکت کردن
starboard
سمت راست کشتی
starboard
واقع در سمت راست کشتی
starboard
سمت راست
starboard
سمت راست قایق
starboard
سمت راست ناو
starboard tack
حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
hard starboard
سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
hard starboard
ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
continue port/starboard
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
check port/starboard
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
Hand to hand fighting
جنگ تن به تن
pass from hand to hand
ترتب ایادی
to shuffle from hand to hand
دست بدست کردن
right hand
دست راست
hand out
<idiom>
از چیزهایی مشابه به هم دادن
hand-out
<idiom>
پاداش ،معمولا از طرف دولت
hand-out
<idiom>
hand over
<idiom>
have a hand in
<idiom>
مسئول کاری شدن
on hand
<idiom>
دردسترس
on hand
<idiom>
قابل دسترس
on hand
<idiom>
حاضر
on the other hand
<idiom>
درمقابل
hand-me-down
<idiom>
بدش به من
hand it to (someone)
<idiom>
به کسی اعتبار دادن
hand down
پشت درپشت چیزی رارساندن
in hand
در دست اقدام
in hand
در جریان
from hand to hand
<idiom>
از یک شخص به یک شخص دیگری
get out of hand
<idiom>
کنترل خودرا از دست دادن
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
hand down
<idiom>
وصیت کردن
hand in
<idiom>
به کسی چیزی دادن
hand
دسته دستخط
hand down
بتواتر رساندن
second hand
<idiom>
دست دوم
try one's hand
<idiom>
بیتجربه بودن
on one hand
ازیک طرف
on one hand
ازطرفی
on one hand
ازیکسو
on hand
در دست
hand down
به ارث گذاشتن
on hand
وسایل موجود درانبار
four in hand
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
for ones own hand
بابت خود شخص
for ones own hand
به خاطر خود شخص
on the other hand
از سوی دیگر
on the other hand
ازطرف دیگر
one hand
گرفتن توپ با یک دست
in hand
<idiom>
زیرنظر
an old hand at something
<idiom>
کارکشته
off hand
فی البداهه
off hand
سر ضرب
out of hand
فورا
be off hand with someone
<idiom>
سر سنگین بودن
have a hand in something
<idiom>
در کاری دست داشتن
out of hand
غیر قابل جلوگیری
first hand
دست اول
hand over
به قبض دادن
hand over
فرستادن
hand over
تحویل دادن
hand over
تسلیم کردن
hand out
حریف دریافت کننده سرویس
hand out
خراب کردن سرویس اسکواش
hand out
خطای سرویس
hand saw
اره قد کن
hand over
تفویض کردن
to take in hand
دردست گرفتن
to take in hand
بعهده گرفتن
under hand
درنهان به پنهانی
under the hand of
به امضای
under the hand of hand
به امضای .....
to hand over
واگذارکردن
to hand over
تحویل دادن
to hand out
از پنجره اویزان کردن
hand saw
اره دستی
to hand down
بدوره بعدانتقال دادن
to hand down
بارث گذاشتن
near at hand
دم دست
hand in hand
دست بدست
hand in hand
دست دردست یکدیگر
hand
عقربه
He must have a hand in it.
حتما" دراینکار دست دارد
off hand
بدون آمادگی
hand in
سمت زمین سرویس اسکواش
hand in
سمت زمین سرویس
She has become rather off hand.
سایه اش سنگین شده
hand
دست
take a hand at
شرکت کردن در
to come to hand
بدست امدن
hand on
پی درپی وبتواترچیزی را رساندن
hand on
تسلیم کردن
hand off
رد کردن توپ به یار
hand off
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
hand off
رد کردن توپ
to hand
دردسترس
to get ones hand in
تسلط پیداکردن در
to get ones hand in
دست یافتن به
to come to hand
رسیدن
To be an old hand at something.
درکاری سابقه وتجربه داشتن
on the other hand
<adv.>
ازطرف دیگر
hand me down
لباس ارزان ودوخته
hand-to-hand
رزم نزدیک رزم تن به تن
hand-to-hand
دسته و پنجه نرم کردن
hand-to-hand
دست به یقه
hand-to-hand
دردسترس
hand-to-hand
دست بدست یکدیگر مجاور
hand-to-hand
نزدیک
hand to hand
رزم نزدیک رزم تن به تن
hand to hand
دسته و پنجه نرم کردن
hand to hand
دست به یقه
hand me down
ارزان
hand-me-down
لباس ارزان ودوخته
near at hand
نزدیک
on the other hand
<adv.>
درمقابل
near at hand
در دسترس
on the other hand
<adv.>
طور دیگر
on the other hand
<adv.>
به ترتیب دیگر
on the one hand
<adv.>
یکی انکه
on the one hand
<adv.>
در یک طرف
hand
عقربه
[ساعت ...]
hand-me-down
ارزان
hand to hand
دردسترس
hand to hand
دست بدست یکدیگر مجاور
hand
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
hand
تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
hand
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
hand
خطای دست
hand
دست به دست کردن
hand
یاری دادن
hand
کمک
hand
نفر
hand
امضا
hand
دستخط
hand to hand
نزدیک
hand
دادن
second-hand
ثانیه شمار
second-hand
مستعمل
second-hand
نیمدار
right-hand
واقع در دست راست
little hand
عقربه کوچک
[ساعت]
hand
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
hand
کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
second hand
نیم دار
first hand
نخستین بازی کن
off hand
بی تهیه
at the hand of
بوسیله
at second hand
بطور غیرمستقیم
at second hand
از قول دیگری
at hand
دم دست
at hand
نزدیک
at first hand
در وهله نخست
at first hand
مستقیما
off hand
بی مطالعه
on the other hand
<adv.>
از سوی دیگر
better hand
پیشی
better hand
تقدم
on hand
موجود
to hand somebody something
به کسی چیزی دادن
second-hand
<adj.>
کارکرده
Do you need a hand?
میتونم کمکت کنم؟
hand
خط
hand
شرکت
Do you need a hand?
کمک میخوای؟
at the hand of
بدست
hand
دخالت کمک
hand
پهلو
hand
پیمان
hand
طرف
first-hand
اصلی
off-hand
پاس کوتاه روی سر
first-hand
مستقیم
second hand
عاریه
old hand
ادم با سابقه و مجرب
second hand
کار کردن
second hand
مستعمل دست دوم
to make a hand of anything
درکاری کامیاب شدن
second hand stores
سمساری
to make a hand of anything
از چیزی سودبردن
to put in hand
بجریان انداختن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
right hand rule
قاعده راست گرد
running hand
خط شکسته
offer one's hand
دست را جلو بردن
raise the hand
بالابردن دست برنده
running hand
خط مسلسل
to lift one's hand
سوگند خوردن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
offer one's hand
پیشنهادعروسی دادن
off hand game
بازی جنبی
off hand game
بازی غیررسمی
to get the upper hand
غالب شدن
to get the upper hand
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to get the upper hand
پیشی جستن
retrograde hand
عقربه برگشت دهنده
[ساعت ...]
note of hand
قبض عندالمطالبه
to force ones hand
کسیرابرخلاف میلش واداربکردن کاری یا اتخاذرویهای نمودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com