Dictiornary-Farsi | starting whistle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 75 (5 milliseconds)

English	Persian
starting whistle	سوت آغاز بازی [ورزش]


Other Matches

whistle	سوت
whistle	سوت زدن
whistle	صفیر
wolf-whistle <idiom>	سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند
whistle in the dark <idiom>	سعی درفراموش کردن ترس
slow whistle	تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
whistle a different tune <idiom>	عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
wet one's whistle <idiom>	نوشیدن الکل
wolf-whistle	نوعیسوتکهسببتغییرصدااززنبهمردشود
to blow a whistle	سوت زدن
steam whistle	سوت ماشین
steam whistle	سوت بخار
home whistle	امتیاز واقعی یا فرضی
penny whistle	نی کودکانه
galton whistle	سوت گالتن
final whistle	سوت پایان [ورزش]
delayed whistle	سوت اعلام افساید
whistle stop	در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
referee's whistle	سوت داور
whistle-stop	در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
penny whistle	نی لبک ساده
Whistle past the graveyard <idiom>	تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
whistle for the start of the second half	سوت آغاز نیمه دوم بازی
Now I'm starting to believe it.	دارم یواش یواش قبولش میکنم.
starting	راه اندازی
jump-starting	شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
starting furlong	شروعدرازا
starting dive	شیرجهآغاز
starting cable	کابلراهاندازی
starting box	رئوستای راه انداز
starting box	محل هر سگ در مسابقه سگدوانی
starting chamber	محفظه استارت
starting crank	هندل اتومبیل
starting winding	سیم پیچی راه اندازی
starting line	خطآغاز
starting positions	موقعیتآغاز
cold starting	راه اندازی در حالت سرد
starting post	تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
starting point	نقطهشروعسفر
starting motor	راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting battery	باتری استارت
starting block	سکوی شروع
starting block	تخته استارت
starting torque	کشتاور راه اندازی
starting torque	گشتاور پیچشی راه انداز
starting position	وضعیت صفر
starting platform	سکوی شروع
starting motor	موتور راه اندازی
starting electrode	الکترد اغازگر
starting motor	موتور استارت
starting lever	اهرم راه اندازی
starting gate	دروازه شروع
starting position	وضعیت راه اندازی
starting post	تیرمبدا
starting current	امپر استارت
starting time	زمان راه اندازی
starting rheostat	رئوستای راه انداز
starting rate	خرج پر کردن
starting procese	فرایند راه اندازی
starting current	جریان راه اندازی
starting pressure	فشار استارت
starting power	قدرت راه اندازی
starting power	توانایی راه اندازی
starting fee	مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
magnetic starting switch	سویچ مغناطیسی
starting bar (backstroke)	میلهایستاده
starting with the issue of July 1	هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
centrifugal starting switch	سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
What advice would you give to someone starting up in business?	چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
compressed air starting unit	واحدراهاندازیهوایکمپرسی
foot operated starting switch	کلید راه انداز پایی
foot operated starting switch	استارتر پایی
motor brush starting switch	سویچ زغالی
grid current starting point	نقطه راه اندازی جریان شبکه