Dictiornary-Farsi | state chicken | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
state chicken	در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم


Other Matches

national [state, federal state] <adj.>	حکومتی
national [state, federal state] <adj.>	دولتی
to chicken out of something	گریز زدن از چیزی [اصطلاح روزمره]
chicken out	جا زدن
to chicken out of something	از زیر کاری در رفتن [اصطلاح روزمره]
chicken	کمرو
chicken	ترسو
chicken	ناازموده
chicken	مردجوان
[be] no chicken	دیگر جوان نبودن
chicken out <idiom>	از ترس کاری را انجام ندادن
chicken	پرنده کوچک بچه
chicken	جوجه مرغ
chicken pox {sg}	آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg}	آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken feed	مبلغ ناچیز
Don't chicken out ! <idiom>	ترسو نباش ! [اصطلاح روزمره]
chicken livered	بزدل
Don't chicken out ! <idiom>	ریقو نباش ! [اصطلاح روزمره]
Don't chicken out ! <idiom>	از ترس توی شلوارت ادرار نکن! [اصطلاح روزمره]
chicken feed	غذای جوجه
a roast chicken	یک مرغ سوخاری
roast chicken	مرغ برشته شده روی صفحه روستر
barbecued chicken	مرغ کباب شده روی منقل
friars chicken	اشکنه باجوجه
chicken livered	کمرو
chicken hearted	کم دل وجرات
chicken hearted	بزدل
chicken fight	سد کردن پی در پی راه مدافع
chicken coop	مانعی در مسابقه پرش به شکل ا لاتین
chicken breast	برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
chicken breast	قوزسینه
Chicken breast.	سینه مرغ (غذا )
chicken feed <idiom>	یه لقمه بخور ونمیر ،پول بسیارکم
spring chicken <idiom>	شخص جوان (بصورت منفی)
chicken soup	سوپ مرغ
chicken livered	ترسو
prairie chicken	یکجور با قرقر امریکای شمالی در دره رود میسی سیپی
chicken pox	ابله مرغان
mother cary's chicken	مرغ طوفان
reverse chicken wing	نوعی کلید کشی
for peanuts [and for chicken feed] <idiom>	چندرغاز [رایگان] [مفت] [مزد خیلی کم برای انجام کاری]
leg ride and reverse chicken wing	سگک قفل قیصر
the state	effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
to be in a state of a	بیم داشتن
to be in a state of a	هراسان بودن
to be in a state of f.	پیوسته درتغییربودن
to keep state	شان یا مقام خودراحفظ کردن
to keep state	خود را گرفتن
two state	دو حالتی
corresponding state	حالت متنافر
what state	در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
state	ملت
state	ابهت
state	افهار کردن وتصریح کردن
state	توضیح دادن
state	تعیین کردن حال
state	دولتی
state	حال
state	وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state	مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state	وضعیت چیزی
state	وضعیت
state-	توضیح دادن
state-	جزء به جزء شرح دادن
state-	افهار داشتن افهارکردن
state	مقام ورتبه
state	سیاسی رسمی وضع
state	جمهوری کشور
state	ایالت
state	کشوری
state	دولتی حالت
state	کیفیت
state	دولت
state	افهار داشتن افهارکردن
state	جزء به جزء شرح دادن
state	دولت استان
state	حالت
state	کشور
state	ایالت کشوری
state-	تعیین کردن حال
state-	چگونگی
state-	کیفیت
state-	کشور
state-	ایالت کشوری
state-	دولتی
state-	وضعیت
state-	سیاسی رسمی وضع
state-	مقام ورتبه
state-	وضعیت چیزی
state-	ابهت
state-	افهار کردن وتصریح کردن
state-	تعیین کردن وقرار دادن
state-	مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state-	حال
state-	وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-	دولت استان
state-	ملت
state-	جمهوری کشور
state-	ایالت
state-	کشوری
state-	دولتی حالت
state	چگونگی
state	تعیین کردن وقرار دادن
state-	حالت
state-	دولت
state of grace	تائید
state table	جدول حالات
state of purity	طهارت
state tiger	در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state of rest	حالت ساکن
state planning	برنامه ریزی دولتی
state of in her itance	ملک یا دارایی قابل توارث
state of grace	توفیق
state of rest	حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of siege	حالت محاصره
state of stress	حالت تنش
state succession	توالی دولتها
state succession	تعویض دولتهابه طور متوالی
state road	شاهراه
state religion	مذهب رسمی
state socialism	سوسیالیسم دولتی
state property	اموال عمومی
state property	دارائی دولت
state prison	زندان دولتی
state prison	زندان ایالتی
state ownership	مالکیت دولتی
state of war	حالت مخاصمه
state of the realm	طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state of the art	جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state stress	وضعیت تنش
state of equilibrium	حالت تعادل
state of being cheated	مغبونیت
state criminals	مجرمین سیاسی
state criminals	مقصرین سیاسی
state bank	بانک استان
state craft	سیاستمداری
state college	دانشکده دولتی
state bank	بانک دولتی
state attorney	نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state aid	کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state affairs	امور مملکتی
state enterprise	بنگاه دولتی
state enterprise	مالکیت دولتی
stable state	حالت پایا
state diagram	نمودار حالات
state equation	معادله حالتی
state flower	گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state of being cheated	غبن
state of alert	وضعیت اماده باش یکان
state of alert	وضعیت هوشیاری
state of alert	وضعیت امادگی
state midicine	سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state midicine	سیستم پزشکی ملی
state lamb	در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state hood	ایالتی
state guard	ارتش ایالتی
state guard	نیروی نظامی ایالتی
state government	دولت مرکزی
state function	تابع حالت
spin state	حالت اسپین
state to which one belongs	دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
war state	دولت جنگی
waiting state	وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
wait state	وضعیت انتظار
wait state	حالت انتظار
wait state	1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
unpolarized state	حالت ناقطبیده
unstable state	حالت ناپایا
two state variable	متغییر دو حالتی
two state jump	جهش دو حالتی
two state circuit	مدار دو حالتی
two state algebra	جبر دو حالتی
transition state	حالت گذار
war state	دولت نظامی declaration preventivetotal
zero wait state	وضعیت یک وسیله
zero wait state	که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
quantum state	حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.>	حکومتی
belonging to the state <adj.>	دولتی
lie in state <idiom>	بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind	وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs	شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state	ملکهیارئیسجمهور
head of state	پادشاه
State Department	وزارت برون مرز
State Department	وزارت امور خارجه
totaliarian state	دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state	دولت توتالیتر
to state one's opinion	افهارعقیده کردن
steady state	وضعیت پایدار
steady state	حالت دائمی
stationary state	حالت ایستاده
stationary state	تعادل درحالت سکون
stationary state	وضعیت سکون
state's evidence	گواه جنایی
state's evidence	گواه دادگاه جنایی
state's attorney	نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state vector	بردار حالت
state vector	بردار وضعیت