English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
state ownership مالکیت دولتی
Other Matches
national [state, federal state] <adj.> دولتی
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
ownership ملکیت
ownership دارندگی
ownership مالکیت
ownership حق مالکیت
ownership right حق مالکیت
right of ownership حق مالکیت
joint ownership مالکیت مشترک
ownership and management مالکیت و مدیریت
public ownership مالکیت دولتی
public ownership خالصه دولتی
joint ownership اشاعه
ownership of unknown مجهول المالک
of unknown ownership مجهول المالک
gaining ownership تملک
praivate ownership مالکیت خصوصی
joint ownership مالکیت اشتراکی
public ownership مالکیت دولتی
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
joint ownership مالکیت مشاع
public ownership مالکیت عمومی
asset ownership مالکیت دارائی
collective ownership مالکیت مشاع
individual ownership مالکیت فردی
public ownership ملک خالصه
personal ownership مالکیت شخصی
passing the ownership مالکیت مافی الذمه
his right of ownership lapsed حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
beneficial ownership مالکیت به نسبت منافع
private ownership مالکیت خصوصی
collective ownership مالکیت جمعی
possession by title of ownership تصرف به عنوان مالکیت
property of unknown ownership اموال مجهول المالک
separation of ownership and control جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
property of unknown ownership مال مجهول المالک
state- وضعیت
to keep state خود را گرفتن
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
to be in a state of a بیم داشتن
two state دو حالتی
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
corresponding state حالت متنافر
to be in a state of a هراسان بودن
state- وضعیت چیزی
state کشوری
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state وضعیت چیزی
state وضعیت
state جمهوری کشور
state- توضیح دادن
state- جزء به جزء شرح دادن
state- افهار داشتن افهارکردن
state- تعیین کردن حال
state- چگونگی
state- کیفیت
state- دولت استان
state- ملت
state ملت
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state حال
state دولتی حالت
state دولت
state حالت
state کشور
state ایالت کشوری
state ایالت
state دولتی
state سیاسی رسمی وضع
state مقام ورتبه
state ابهت
state افهار کردن وتصریح کردن
state تعیین کردن وقرار دادن
state دولت استان
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- حالت
state توضیح دادن
state- کشور
state- ایالت کشوری
state- دولتی
state- سیاسی رسمی وضع
state- مقام ورتبه
state- ابهت
state- افهار کردن وتصریح کردن
state- تعیین کردن وقرار دادن
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- حال
state جزء به جزء شرح دادن
state- ایالت
state- کشوری
state افهار داشتن افهارکردن
state- دولتی حالت
state تعیین کردن حال
state چگونگی
state- دولت
state- جمهوری کشور
state کیفیت
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state of alert وضعیت امادگی
state of stress حالت تنش
state midicine سیستم پزشکی ملی
state of alert وضعیت هوشیاری
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state of grace توفیق
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state of grace تائید
state of equilibrium حالت تعادل
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
state of being cheated مغبونیت
state of rest حالت ساکن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state of being cheated غبن
state of siege حالت محاصره
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state hood ایالتی
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state affairs امور مملکتی
state enterprise بنگاه دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
stable state حالت پایا
spin state حالت اسپین
solid state نیمه هادی
solid state حالت جامد
sol state حالت سولی
soild state حالت جامد
state bank بانک استان
state bank بانک دولتی
state guard ارتش ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
state government دولت مرکزی
state function تابع حالت
state criminals مجرمین سیاسی
state equation معادله حالتی
state diagram نمودار حالات
state of purity طهارت
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
state criminals مقصرین سیاسی
state craft سیاستمداری
state college دانشکده دولتی
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
sending state کشور فرستنده
state of war حالت مخاصمه
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
unpolarized state حالت ناقطبیده
unstable state حالت ناپایا
two state variable متغییر دو حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state دولت توتالیتر
to state one's opinion افهارعقیده کردن
State Department وزارت امور خارجه
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married احصان
the outward state فاهر
wait state حالت انتظار
wait state وضعیت انتظار
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.> حکومتی
belonging to the state <adj.> دولتی
lie in state <idiom> بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
head of state پادشاه
State Department وزارت برون مرز
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
zero wait state وضعیت یک وسیله
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
war state دولت جنگی
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
territory of state قلمرو دولت
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
state vector بردار حلات
state university دانشگاه دولتی
state university دانشگاه ایالتی
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state table جدول حالات
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
state succession توالی دولتها
state stress وضعیت تنش
state socialism سوسیالیسم دولتی
state road شاهراه
state religion مذهب رسمی
state property اموال عمومی
state property دارائی دولت
state prison زندان دولتی
state prison زندان ایالتی
state vector بردار وضعیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com