English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
state university دانشگاه ایالتی
state university دانشگاه دولتی
Other Matches
university دانشگاه
university extension تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
technical university دانشگاه فنی
He was not admitted to the university. اورا به دانشگاه راه ندادند
Open University دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
He is majoring in mathematic at the university. در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
University of Applied Sciences [UAS] دانشگاه فناوری
As a university professor , his performance stank. طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
state- سیاسی رسمی وضع
state- ابهت
state- تعیین کردن وقرار دادن
state- افهار کردن وتصریح کردن
state- دولتی
state- ایالت کشوری
state- مقام ورتبه
state- حالت
state- دولت
state- حال
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
two state دو حالتی
to keep state خود را گرفتن
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
to be in a state of a هراسان بودن
to be in a state of a بیم داشتن
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
state- کشور
corresponding state حالت متنافر
state- وضعیت
state- وضعیت چیزی
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
state- دولتی حالت
state دولتی
state جمهوری کشور
state مقام ورتبه
state سیاسی رسمی وضع
state ملت
state دولت استان
state کیفیت
state چگونگی
state تعیین کردن حال
state افهار داشتن افهارکردن
state دولت
state ایالت
state ایالت کشوری
state کشور
state حالت
state دولتی حالت
state کشوری
state جزء به جزء شرح دادن
state افهار کردن وتصریح کردن
state- ملت
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- جزء به جزء شرح دادن
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state وضعیت
state وضعیت چیزی
state- جمهوری کشور
state- توضیح دادن
state حال
state تعیین کردن وقرار دادن
state- افهار داشتن افهارکردن
state- دولت استان
state توضیح دادن
state- کیفیت
state- چگونگی
state ابهت
state- تعیین کردن حال
state- کشوری
state- ایالت
state of grace توفیق
state of grace تائید
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
state of equilibrium حالت تعادل
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state of being cheated مغبونیت
state of being cheated غبن
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state of alert وضعیت هوشیاری
state of alert وضعیت امادگی
state ownership مالکیت دولتی
state socialism سوسیالیسم دولتی
state road شاهراه
state religion مذهب رسمی
state property اموال عمومی
state property دارائی دولت
state prison زندان دولتی
state prison زندان ایالتی
state planning برنامه ریزی دولتی
state of war حالت مخاصمه
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of stress حالت تنش
state of siege حالت محاصره
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of rest حالت ساکن
state of purity طهارت
state stress وضعیت تنش
state midicine سیستم پزشکی ملی
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state affairs امور مملکتی
state enterprise بنگاه دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
stable state حالت پایا
spin state حالت اسپین
soild state حالت جامد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
solid state نیمه هادی
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
solid state حالت جامد
state bank بانک استان
state bank بانک دولتی
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state criminals مجرمین سیاسی
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state diagram نمودار حالات
state hood ایالتی
state guard ارتش ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
state government دولت مرکزی
state function تابع حالت
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state equation معادله حالتی
state criminals مقصرین سیاسی
state craft سیاستمداری
state college دانشکده دولتی
sol state حالت سولی
stationary state تعادل درحالت سکون
war state دولت جنگی
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
wait state وضعیت انتظار
wait state حالت انتظار
unpolarized state حالت ناقطبیده
unstable state حالت ناپایا
residue of the state باقیمانده ترکه
two state variable متغییر دو حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
zero wait state وضعیت یک وسیله
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.> حکومتی
belonging to the state <adj.> دولتی
lie in state <idiom> بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
head of state پادشاه
State Department وزارت برون مرز
State Department وزارت امور خارجه
totaliarian state دولت توتالیتر
to state one's opinion افهارعقیده کردن
steady state حالت دائمی
stationary state حالت ایستاده
stationary state وضعیت سکون
state's evidence گواه جنایی
state's evidence گواه دادگاه جنایی
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state vector بردار حالت
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state table جدول حالات
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
steady state وضعیت پایدار
steady state وضعیت بارشد مداوم
steady state حالت ثابت
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married احصان
the outward state فاهر
territory of state قلمرو دولت
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
steady state مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
steady state حالت پایا
steady state حالات دائم
state succession توالی دولتها
in a entireness of state درست
equilibrium state حالت تعادل
equation of state معادله حالت
enemy state حکومت دشمن
enemy state دولت دشمن
energy state حالت انرژی
ea state in severalty ملک شخصی
drive state حالت سائقی
twilight state حالت شبه رویا
dreamlike state حالت شبه رویا
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
dependent state دولت غیر مستقل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com