Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English
Persian
state vector
بردار حلات
state vector
بردار وضعیت
state vector
بردار حالت
Other Matches
vector analysis
[vector calculus]
حساب برداری
[ریاضی]
vector potential of a solenoidal vector
پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
national
[state, federal state]
<adj.>
حکومتی
national
[state, federal state]
<adj.>
دولتی
vector
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector
سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector
مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector
مسیر جهت
vector
برداری
vector
پردار
vector
مسیر ناوبری هواپیما
vector
خط پرتاب بمب یاگلوله
vector
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector
حامل
vector
حامل بردار
vector
خط سیر
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
بردار
vector
آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
burgers vector
بردار برگرز
circulation of a vector
چرخه بردار
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
vector product
ضرب برداری
[ریاضی]
vector product
حاصلضرب برداری
basis vector
بردار پایه
[ریاضی]
arthropod vector
کنه ارتروپود
arthropod vector
کنه خونخوار
position vector
بردار مکان
[ریاضی]
radius vector
بردار مکان
[ریاضی]
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
axial vector
بردار محوری
Euclidean vector
بردار اقلیدسی
[ریاضی]
magnetic vector
بردار مغناطیسی
vector product
ضرب خارجی
[ریاضی]
vector calculus
حساب برداری
[ریاضی]
vector field
میدان برداری
[ریاضی]
[فیزیک]
code vector
بردار رمز
interrupt vector
بردار وقفه
initial vector
مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
poynting's vector
بردار پوینتینگ
vector analysis
تحلیل برداری
radius vector
بردار شعاعی
vector diagram
نمودار برداری
vector display
نمایش برداری
vector field
میدان برداری
lift vector
بردار برا
light vector
بردار نور
wave vector
بردار موج
polar vector
بردار قطبی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
normal vector
بردار قائم
normal vector
بردار عمود
radius vector
شعاع حامل
magnetization vector
بردار مغناطیس کنندگی
vector graphics
نگاره سازی برداری
flux of a vector
شاره بردار
vector quantity
کمیت برداری
vector sights
دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
dope vector
بردار خصیصه نما
dope vector
خصیصه نما
dope vector
بردار
voltage vector
بردار ولتاژ
wind vector
سمت باد
vector quantities
اندازههای برداری
vector pair
زوج برداری
field vector
بردار میدان
vector power
توان برداری
wind vector
جهت حرکت باد
vector processor
پردازنده برداری
vector psychology
روانشناسی بردار نگر
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
magnetic vector potential
پتانسیل بردار مغناطیسی
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
vector/waveform monitor
صفحهنمایشدیجیتالی
magnetic field vector
بردار میدان مغناطیسی
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
fallout wind vector plot
طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
two state
دو حالتی
corresponding state
حالت متنافر
to keep state
خود را گرفتن
what state
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
to keep state
شان یا مقام خودراحفظ کردن
to be in a state of f.
پیوسته درتغییربودن
to be in a state of a
هراسان بودن
to be in a state of a
بیم داشتن
the state
effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
state-
دولتی حالت
state
وضعیت
state
ابهت
state
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state
حال
state
تعیین کردن وقرار دادن
state
افهار کردن وتصریح کردن
state-
توضیح دادن
state-
جزء به جزء شرح دادن
state-
افهار داشتن افهارکردن
state-
کشوری
state-
ایالت
state-
جمهوری کشور
state-
ملت
state-
دولت استان
state-
کیفیت
state-
چگونگی
state-
تعیین کردن حال
state
مقام ورتبه
state
ایالت
state
جمهوری کشور
state
ملت
state
دولت استان
state
کیفیت
state
چگونگی
state
تعیین کردن حال
state
افهار داشتن افهارکردن
state
کشوری
state
دولتی حالت
state
دولت
state
سیاسی رسمی وضع
state
دولتی
state
ایالت کشوری
state
کشور
state
حالت
state
جزء به جزء شرح دادن
state-
دولت
state-
وضعیت
state-
افهار کردن وتصریح کردن
state
وضعیت چیزی
state
توضیح دادن
state-
حال
state-
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state-
وضعیت چیزی
state-
تعیین کردن وقرار دادن
state-
ابهت
state-
مقام ورتبه
state-
کشور
state-
دولتی
state-
ایالت کشوری
state-
حالت
state-
سیاسی رسمی وضع
state government
دولت مرکزی
state socialism
سوسیالیسم دولتی
state road
شاهراه
state property
دارائی دولت
state religion
مذهب رسمی
state bank
بانک دولتی
state function
تابع حالت
state property
اموال عمومی
state stress
وضعیت تنش
state succession
توالی دولتها
state of being cheated
غبن
state criminals
مقصرین سیاسی
state craft
سیاستمداری
state college
دانشکده دولتی
state criminals
مجرمین سیاسی
state university
دانشگاه ایالتی
state to which one belongs
دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state diagram
نمودار حالات
state flower
گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state table
جدول حالات
state succession
تعویض دولتهابه طور متوالی
state equation
معادله حالتی
state chicken
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state guard
نیروی نظامی ایالتی
state bank
بانک استان
state midicine
سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of rest
حالت ساکن
state of purity
طهارت
state of alert
وضعیت امادگی
state of in her itance
ملک یا دارایی قابل توارث
state of grace
توفیق
state of grace
تائید
state of equilibrium
حالت تعادل
state of alert
وضعیت هوشیاری
state guard
ارتش ایالتی
state midicine
سیستم پزشکی ملی
state of siege
حالت محاصره
state prison
زندان دولتی
state prison
زندان ایالتی
state planning
برنامه ریزی دولتی
state ownership
مالکیت دولتی
state of war
حالت مخاصمه
state hood
ایالتی
state of the realm
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state of the art
جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of stress
حالت تنش
state of being cheated
مغبونیت
state lamb
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state of alert
وضعیت اماده باش یکان
war state
دولت نظامی declaration preventivetotal
war state
دولت جنگی
waiting state
وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
wait state
وضعیت انتظار
wait state
حالت انتظار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com