English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
static memory حافظه ایستا
Search result with all words
static random access memory حافظه دستیابی مستقیم ایستا
Other Matches
static حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
static MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
static بارالکتریکی که در یک قطعه الکتریکی یا شخص قابل ایجاد است
static 1-
static که در زمان تغییر نمیکند. 2-
static که پویا نیست
static بدون تحرک
static ایستا
static ساکن
static ایستاده
static وابسته به اجسام ساکن
static استاتیک
static ثابت
static فشار ثابت هوا
static نیروی ثابت
static الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
static line بند ثابت چتر یا بازکننده چترنجات
static lift برای استاتیک
static head فشار ایستایی
static generator مولد برق ساکن
static load بار استاتیک
static friction اصطکاک در استانه حرکت
static pressure فشار ثابت هوا
static pressure فشار ایستایی
static ram RA ایستا
static ram حافظه ایستا
static refresh بازسازی ایستا
static relocation جابجاسازی ایستا
static friction اصطکاک ساکن
static flux شار استاتیک
static reflex بازتاب تعادل
static electricity برق ساکن
static electricity الکتریسیته ساکن
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static equilibrium تعادل ایستا
static file پرونده ایستا
static file فایل ایستا
static breeze وزش الکتریکی
static relocation جابجایی ایستا
static seal واشر
static economy اقتصاد ایستا
static economy اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
static stability پایداری استاتیک
static storage انباره ایستا
static structure ساخت ایستا
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
static transformer مبدل ثابت
static vent روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
static equilibrium تعادل استاتیک [فیزیک] [مهندسی]
static dump روبرداری ایستا
static dump روگرفت ایستا
static seal لایی
static sense حس تعادل
static sensitivity حساسیت استاتیک
static allocation تخصیص ایستا
static analysis تحلیل ایستا
static analysis تحلیل استاتیک
static analysis تجزیه و تحلیل ایستا
static balance توازن ایستا
static balance بالانس ایستا
static characteristic مشخصه استاتیک
static charge برق ساکن
static equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
static convergence همگرایی استاتیک
static interference پارازیت جوی
static storage allocation تخصیص انباره ایستا
Science does not remain static. علم همواره در حرکت است
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
pitot static tube لوله ثابت انتن فشارسنج هوا
static propeller thrust تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
man made static پارازیت غیر جوی
negative static stability ناپایداری ایستای منفی
memory یادگار یاد بود
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
to the memory of به یادبود
memory خاطره
memory یاد
memory حافظه
immediate memory حافظه فوری
constructive memory حافظه سازا
commit to memory حفظ کردن
cache memory فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
control memory حافظه کنترل
cache memory بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
bubble memory حافظه حبابی
bubble memory مین فرفیت بالا
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
buffer memory حافظه میانیگر
bytewide memory بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
base memory حافظه پایه
cache memory حافظه پنهانی
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
auxiliary memory حافظه کمکی
control memory حافظه کنترلی
secondary memory حافظه ثانویه
rotating memory حافظه چرخشی
search memory حافظه جستجو
screw to the memory بذهن سپردن
screen memory خاطره پوشان
scratchpad memory حافظه چرکنویس
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
shared memory حافظه تسهیم شده
remote memory حافظه دور
regenerative memory حافظه احیاء کننده
regenerative memory حافظه باز زا
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
coordinate memory حافظه مختصاتی
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
core memory حافظه چنبرهای
core memory حافظه هستهای
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
disk memory حافظه دیسک
shadow memory شبه حافظه
shadow memory حافظه ثانوی موقت
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
to stamp on the memory ذهنی کردن
to escape one's memory از خاطر رفتن
to commit to memory ازبرکردن
acoustic memory حافظه صوتی
alterable memory حافظه تغییرپذیر
alterable memory حافظه اصلاح پذیر
as memory serves هر وقت بیاد انسان بیاید
associative memory حافظه انجمنی
associative memory حافظه تداعی
associative memory حافظه شرکت پذیر
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
virtual memory حافظه مجازی
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall دوبارهخوانیحافظه
memory key کلیدحافظه
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
add in memory اضافه کردن به حافظه
within living memory به یاد دارند
within living memory تا انجا که مردمان زنده
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory حافظه فرار
auxiliary memory حافظ کمکی
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
memory map نگاشت حافظه
memory drum گردونه یاد
memory dependent متکی به حافظه
memory dependent وابسته حافظه
memory cycle چرخه حافظه
stack memory حافظه پشتهای
memory chip تراشه حافظه
memory cell سلول حافظه
memory capacity گنجایش حافظه
memory cache حافظه پنهان
memory bank بانک حافظه
memory dump روگرفت حافظه
memory map نقشه حافظه
memory management مدیریت حافظه
memory location محل حافظه
memory location مکان حافظه
memory interleaving برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory image تصویر یاد
memory illusion خطای یاد
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
memory guard نگهبان حافظه
memory for digits حافظه عددی
memory dump رونوشت ازحافظه
memory bandwidth پهنای باند حافظه
memory allocation اختصاص حافظه
memory afterimage رد تصویر یاد
incidental memory حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory خدابیامرز
in memory of blessedmemory بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory بیاد
external memory حافظه خارجی
extended memory حافظه تمدیدی
extended memory حافظه توسعه یافته
expanded memory حافظه گسترشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com