English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
Other Matches
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . وقتش که شد خبر میکنم
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station سکون پاتوق
station وقفه
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
station جا درحال سکون
station مرکز
station ایستگاه
way station ایستگاه رله مخابراتی
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station جایگاه
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
on station اماده باش بالای هدف
on station پروازهواپیما بالای هدف
on station روی هدف
station موقعیت اجتماعی وضع
station رتبه
station یا مقصد استفاده میشود
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station پایگاه
station استقرار یافتن
station مستقرکردن
station محل ماموریت
station پاسگاه
station محل
station پست
station درپست معینی گذاردن
station مقام مستقرکردن
on station رسیدن به هدف
sub station پست فرعی
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
air way station خطوط هوایی
air way station ایستگاه کنترل
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station پست امدادی
alert station ایستگاه اماده باش
alert station ایستگاه اعلام خطر
amateur station فرستنده تفننی
astronomic station رصدخانه
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
battle station پایگاه رزمی
battle station پایگاه جنگی
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
boat station جای خدمه قایق
generating station پست نیرو نیروگاه
exposure station ایستگاه هوایی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
generating station کارخانه برق
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
underground station ایستگاهزیرزمینی
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
fuelling station ایستگاه سوختگیری
polling station حوزهرایگیری
forward station پاسگاه جلویی
forward station ایستگاه جلو
flag station جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
fiscal station تاسیسات سریال
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
ambulance station ایستگاه امبولانس
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
action station محل جنگ
broadcast station ایستگاه فرستنده
broadcasting station ایستگاه رادیو
clearing station پست تخلیه بیماران
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
cruising station readiness of degree forth
climatological station ایستگاه هواشناسی
courier station دفترنامه رسانان
courier station دفتر پیک
courier station مقرر پیک
transformer station پست ترانسفورماتور
converter station پست ترانسفورماتور
control station ایستگاه کنترل
close station خدمه بدو مرخص
close station افراد بدو مرخص
coast station ایستگاه ساحلی
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
railway station ایستگاه قطار
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
defence station readiness of degree third
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
central station نیروگاه مرکزی
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
change of station تغییر محل ماموریت
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
exempted station یکان مخصوص
change of station انتقال تعویض محل خدمت
enquiry station ایستگاه پرس و جو
emergency station محل اضطراری
duty station محل خدمت
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
departure station مبداء حرکت
cleansing station محل گندزدایی
consolidating station ایستگاه تکمیل کننده بار
transmitting station ایستگاهارسال
telephone station جایگاه تلفن
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
repeater station مرکز تقویت کننده
remote station ایستگاه راه دور
remote station ایستگاه دور دست
relay station ایستگاه واسطه
relay station ایستگاه رله
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reading station ایستگاه خواندن
railway station ایستگاه راه اهن
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
pumping station تلمبه خانه
orienting station ایستگاه توجیه
slave station ایستگاه فرعی
tide station ایستگاه جزر و مد
telephone station تلفن خانه
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station مرکز مشترک
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping در خط نگهداشتن ناو
station house ایستگاه راه اهن
station house مرکزکلانتری
station house ایستگاه کلانتری
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station car اتومبیل استیشن
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill جدول محلها
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
observation station دیدگاه
remote station ایستگاه دوردست
tracking station ایستگاه ردیابی
hydroelectric station نیروگاه ابی
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
homing station رادارهای کنترل هوایی
homing station رادارردیاب
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
intercom station ایستگاهداخلی
local station ایستگاهکانونی
passenger station ایستگاهمسافرین
receiving station ایستگاهدریافت
station circle چرخههواشناسی
station entrance ورودیایستگاه
station model مدلهواشناسی
station platform سکویایستگاه
induction station مرکز پذیرش
work station محل کار
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
naval station پایگاه دریایی
mobile station فرستنده متحرک
master station پست اصلی مخابرات
master station ایستگاه اصلی
master station شاه ایستگاه
to station oneself جا گرفتن
to station oneself مقیم شدن
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
loading station ایستگاه بارگیری
traverse station ایستگاه پیمایش
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
key station ایستگاههای کلید
wireless station فرستنده
wireless station ایستگاه بی سیم
train station ایستگاهقطار
power station ایستگاه مولدنیرو
gas station پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
station wagons ماشین کبریتی
station wagon استیشن واگن
station wagon ماشین کبریتی
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station ایستگاه پلیس
weather station ایستگاه هوا شناسی
power station کارخانه برق
power station نیروگاه
fire station مرکز اتش نشانی
fire station اداره اتش نشانی
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
fire station پست اتش نشانی
fire station ایستگاه اتش نشانی
police station مرکز پلیس
police station کلانتری
space station ایستگاه فضایی
station wagons استیشن واگن
space station پایگاه فضایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com