English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
step polymerization بسپارش مرحلهای
Search result with all words
step growth polymerization بسپارش مرحلهای
step reaction polymerization بسپارش مرحلهای
Other Matches
step by step seam welding جوشکاری بخیهای قدم به قدم
step by step reaction واکنش گام به گام
step by step selector سلکتور قدم به قدم
step by step switch گزینه گام به گام
step by step switch کلید قدم به قدم
step by step system سیستم گام به گام
step by step excitation تحریک تدریجی
polymerization بسپارش
polymerization ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
polymerization پولیمریزه شدن
mass polymerization بسپارش تودهای
condensation polymerization بسپارش تراکمی
degree of polymerization درجه بسپارش
cationic polymerization بسپارش کاتیونی
bulk polymerization بسپارش تودهای
anionic polymerization بسپارش انیونی
chain polymerization بسپارش زنجیری
chain polymerization بسپارش افزایشی
addition polymerization بسپارش زنجیری
addition polymerization بسپارش افزایشی
ionic polymerization بسپارش یونی
emulsion polymerization بسپارش امولسیونی
suspension polymerization بسپارش تعلیقی
stepwise polymerization بسپارش مرحلهای
interfacical polymerization بسپارش در سطح مشترک
stereopecific polymerization بسپارش فضا ویژه
pearl polymerization بسپارش مرواریدی
solution polymerization بسپارش محلولی
chain growth polymerization بسپارش افزایشی
chain growth polymerization بسپارش زنجیری
radical ion polymerization بسپارش یونی رادیکال
average degree of polymerization درجه متوسط بسپارش
ring opening polymerization بسپارش حلقه گشا
free radical polymerization بسپارش رادیکالی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
fluid bed polymerization بسپارش در بستر سیال
fixed bed polymerization بسپارش در بستر ثابت
number average degree of polymerization میانگین عددی درجه بسپارش
weight average degree of polymerization میانگین وزنی درجه بسپارش
non step یک سره
Step by step . قدم به قدم
Step on it! <idiom> تند برو
step it رقصیدن
step it دست افشاندن
step it پای کوبیدن
to step it رقصیدن
to step it دست افشاندن
step aside منحرف شدن
step aside کنار رفتن
step-by-step روش قدم به قدم
step-by-step قدم به قدم
out of step <idiom> دریک گام نبودن
out of step <idiom> هم آهنگ وتوازن نداشتن
step down <idiom> شغل مهم خود را کنار گذاشتن
to step it پای کوبیدن
out of step دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
step صدای پا
step قدم
step پله
step مرحله
step up <idiom> توضیح گرفتن
step up <idiom> باعث سریع شدن چیزی
to step aside بیکسو گام نهادن
step on it <idiom> عجله کردن
step-by-step گام بگام
step-by-step تدریجی
step in بازدید مختصر وکوتاهی کردن
step in مداخله بیجا در کاری کردن
step into بسهولت بدست اوردن
step out از محلی خارج شدن
step out قدم تندکردن
step out تند راه رفتن
to keep step قدم گرفتن
step by step قدم بقدم
step مرحله پایه
step through عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
step up عمل کردن
step up برخاستن
step by step تدریجی
step قدم زدن
step by step گام بگام
step-by-step قدم بقدم
step by step روش قدم به قدم
two step رقص دوگامی
two step دوگامی
step down کم شونده
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
to step out گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
to step in دخالت کردن توامدن
to step in پامیان گذاردن
to step aside منحرف شدن
step by step قدم به قدم
step up اضافه کردن
step جزء واکنش
step رتبه
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
step قدم رو
in step با سرعت پیاده روی
step قدم برداشتن
step رتبه درجه
a step towards قدمی به طرف ...
step اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step واحد مجزا
step حرکت یک واحد به جلو یا عقب
Step on it! <idiom> گاز بده
step کف پله
step پاشنه کفش
step مرحله رتبه
step با گام پیمودن پله
step گام برداشتن
step گام
to step in قدم نهادن در
step پلکان
step رکاب
to step in داخل شدن
to step in توآمدن
step سر سطر
i know him by his step از گام برداری
i know him by his step او را میشناسم
to step out برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to step in واردشدن
as a first step <adv.> نخستین [اولا]
step به دست آوردن
to keep step to a band مطابق موزیک پازدن
to step a distance قدم کردن
step on the gas <idiom> عجله کردن
Mind the step! حواست به پله باشد!
to step inside قدم نهادن در
stutter step گامهای فریبنده در حال دو
to step inside داخل شدن
step wise تدریجی
step wise قدم بقدم
step weir سرریز پلکانی
step up transformer مبدل فزاینده
step up gear چرخ دنده افزاینده
to step inside واردشدن
step on one's toes <idiom> باعث رنجش شدن
with measured step با اقدام مناسب [سنجیده]
Hurry up !Step on it ! Come on! یا الله عجله نکن !
Those who lose must step out. هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
step setting مراحلتنظیم
step groove شیارپله
tread of a step کف پله
step cut برشطبقهای
ring step پلههایورودبهزمینبوکس
sill step پلهآستانه
retractable step پلهجمعشدنی
boarding step سکویتختهکوبی
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
hanging step پله معلق
to step inside توآمدن
to take a step forward گامی سوی جلو برداشتن
to take a step forward یک قدم پیش نهادن
rock step پایهصخرهای
step backwards تنزل
step chair صندلیپلهدار
goose-step قدم اهسته
herringbone step صعود جناقی
hop step طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
job step گام برنامه
job step مرحله برنامه
lock step محدود
lock step گیردار
lock step غیر قابل انعطاف
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
step through method تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
program step گام برنامه
quick step گام تند
quick step قدم تند
route step فرمان قدم راه
route step قدم راه رو قدم راه رفتن
side step کنار رفتن
he isout of step پایش غلط است
half step نیم گام
half step نیم قدم
goose-step رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
skip step چرخ فلک
step brother نابرادری
break step غلط پا برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
bucket step فیکس کردن پا برای استراحت
curtail step پایین ترین پله پلگان
curtal step پایین ترین پله پلگان
door step پله درگاه
door step پله
full step یک قدم کامل
full step گام کامل
goose step قدم اهسته
goose step رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
goose step پا دادن
side step گریز
side step سویگام
step turn چرخش بطرف پایین تپه
step function تابع پلکانی
step function تابع پلهای
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com