Dictiornary-Farsi | step up gear | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
step up gear	چرخ دنده افزاینده


Other Matches

step by step seam welding	جوشکاری بخیهای قدم به قدم
step by step system	سیستم گام به گام
step by step switch	کلید قدم به قدم
step by step switch	گزینه گام به گام
step by step excitation	تحریک تدریجی
step by step reaction	واکنش گام به گام
step by step selector	سلکتور قدم به قدم
gear	افزار
to go out of gear	مختل شدن ازکارافتادن
gear	دنده
to go out of gear	خراب شدن
gear in	درگیر شدن
gear	اسباب لوازم
gear	مجموع چرخهای دنده دار
in gear	اماده حرکت
in gear	دایر
in gear	اماده
gear	چرخ دنده
gear in	درگیری دو چرخ دنده
gear	الات جامه
gear	پوشش دنده دار
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
out of gear	خراب
out of gear	ازدنده بیرون افتاده
out of gear	ازهم سواشده
gear	انتقال دادن
gear	ابزار وسایل لباس مخصوص
gear	جعبه دنده
get in gear [get into gear] <idiom>	بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear	کردن اماده کارکردن
gear	پوشانیدن
to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن
gear	ادوات
gear level	تبدیل کردن
fishing gear	اسباب ماهیگیری
gear level	دسته دنده
gear pump	پمپ دندهای
gear pump	پمپ روغن دندهای
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
gear case	جعبه دنده
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
gear arrangment	نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
fuse gear	متعلقات فیوز
foxer gear	وسیله تولید صدا
foxer gear	صداساز
four gear drive	گیربکس چهار دنده
flight gear	لباس پرواز
external gear	تاج دندانه خارجی
exhaust gear	چرخ دندانه خروجی
elevator gear	گردونه در ارتفاع
elevating gear	چرخ دندانه بالابر
gear blank	چرخ دنده کار نکرده
gear box	جعبه دنده
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear grinder	ماشین پرداخت چرخ دنده
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
gear cutter	دنده تراش
gear cutter	فرز
gear cluster	مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear case	پوسته جعبه دنده
gear brake	ترمز سیستم انتقال
gear box	گیربکس
driving gear	چرخ دنده محرک
gear ratio	نسبت چره دنده ها
running gear	قسمت حرکت کننده ماشین
spur gear	چرخ دندانه دار
low gear	دنده کندکن
loose gear	چرخ دندانه هرزگرد
spur gear	دنده ملخی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear	دنده فرمان
steering gear	دنده سکان
rocker gear	تنظیم جاروبک
mess gear	وسایل غذاخوری
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
planetary gear	دنده خورشیدی
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
nose gear	قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
mess gear	وسایل نظافت نهارخوری
landing gear	ارابه فرود
landing gear	عراده هواپیما وسایل فرود امدن
helical gear	چرخ دنده حلزونی
head gear	کلاه تمرین بوکس
head gear	روسری
head gear	پوشش سر
gear wheel	چرخ دنده
gear wheel	چرخ دندانه دار
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
herringbone gear	چرخ دندانه جناغی
landing gear	چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
steering gear	جعبه دنده فرمان
mess gear	جعبه فروف سرباز یا مسافر
steering gear	جعبه فرمان
pull gear	چرخ دنده بالابر
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
high gear	دنده قوی خودرو
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
gear box	جعبه دنده گیرباکس
arrester gear	سیم نگهدارنده
arresting gear	دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear	قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
tumble gear	چرخ واسطه
transmission gear	چرخ دنده انتقال
back gear	یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
training gear	گردونه در سمت
beach gear	وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear	سرسره قایق
beaching gear	وسایل به ساحل کشیدن ناو
bell gear	چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bevel gear	دنده کرامویل
tumble gear	چرخ دنده واسطه
valve gear	مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
reverse gear	دنده معکوس
high gear <idiom>	آخر سرعت
get one's rear in gear <idiom>	عجله کردن
gear shift	دسته دنده اتومبیل
riot gear	نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
gear housing	پوششچرخدنده
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear cable	کابلچرخدنده
worm gear	چرخ دنده حلزونی
gear stick	دسته دنده اتومبیل
worm gear	دنده مورب
worm gear	دنده مارپیچی
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
bevel gear	چرخ دندانه مخروطی
chaffing gear	وسایل ضد ساییدگی
compasition gear	چرخ دنده مرکب
control gear	دستگاه کنترل
worm gear	دنده حلزونی پیچ حلزونی
gear wheels	چرخ های دندانه دار
crank gear	چرخ دنده سر میل لنگ
crown gear	چرخ دنده محدب
timing gear	چرخ دنده میل بادامک
synchromesh gear	گیربکس سنکرون
differential gear	دنده عقب اتومبیل
switch gear	وسیله اتصال
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
bevel gear	دنده مورب
change gear	چرخ دندانه تبدیل
chaffing gear	وسایل ضد سایش
bathing gear	لباس شنا [حمام]
gear wheels	چرخ دنده ها
breathing gear	ماسک تنفسی
bathing gear	لوازم شنا [حمام]
breathing gear	وسیله تنفسی
to step in	قدم نهادن در
to step in	توآمدن
to step in	واردشدن
step it	رقصیدن
as a first step <adv.>	نخستین [اولا]
Step on it! <idiom>	تند برو
a step towards	قدمی به طرف ...
to step out	برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
step	به دست آوردن
Step on it! <idiom>	گاز بده
in step	با سرعت پیاده روی
step up <idiom>	توضیح گرفتن
step up <idiom>	باعث سریع شدن چیزی
step in	بازدید مختصر وکوتاهی کردن
to step out	گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
step in	مداخله بیجا در کاری کردن
to step in	دخالت کردن توامدن
to step in	پامیان گذاردن
step into	بسهولت بدست اوردن
step out	از محلی خارج شدن
to step aside	منحرف شدن
to step aside	بیکسو گام نهادن
to keep step	قدم گرفتن
step out	تند راه رفتن
step through	عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
step up	عمل کردن
step up	برخاستن
step down	کم شونده
two step	دوگامی
to step in	داخل شدن
step it	دست افشاندن
step it	پای کوبیدن
to step it	رقصیدن
to step it	دست افشاندن
step on it <idiom>	عجله کردن
step down <idiom>	شغل مهم خود را کنار گذاشتن
out of step <idiom>	هم آهنگ وتوازن نداشتن
to step it	پای کوبیدن
out of step <idiom>	دریک گام نبودن
step aside	منحرف شدن
Step by step .	قدم به قدم
step aside	کنار رفتن
step out	قدم تندکردن
two step	رقص دوگامی
step up	اضافه کردن
step	گام برداشتن
step	مرحله پایه
step	رکاب
i know him by his step	از گام برداری