Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (2 milliseconds)
English
Persian
stern hook
نفر پاشنه قایق
Other Matches
stern
عقب کشتی
by the stern
قایق سربالا در اب
by the stern
از طرف پاشنه ناو
stern
عقب قایق
stern way
واپس روی
stern
پاشنه
stern
سخت و محکم شدید
stern
پاشنه ناو
stern
کشتیدم
stern
سخت گیر
stern
عبوس
stern
سخت ومحکم
stern ward
بطرف عقب کشتی
stern attack
تک نزولی ازسمت عقب
trim by stern
aft trim
stern attack
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
stern discipline
انضباط سخت و محکم
stern fast
طناب پاشنه قایق
stern post
ستون پاشنه ناو
stern rope
طناب شماره شش
stern rope
طناب پاشنه
stern tube
لوله اژدر پاشنه ناو
stern wards
بطرف عقب کشتی
stern wheeler
پاروزن عقب کشتی
from stem to stern
ازیک سربسر دیگر
stern wheeler
کشتی دارای پروانه درعقب
transom stern
پاشنه تخت
transom stern
پاشنه صاف
stern chase
تعاقب کشتی فراری
To strike an a attitude . To put on a stern look .
قیافه گرفتن
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
off hook
رها شده
hook
قلاب
hook
چنگک
hook
دام
hook on
اویزان کردن
hook on
قلاب کردن
hook
تله ضربه
hook
گرفتارکردن
hook
بدام انداختن
hook
ربودن
hook
گیر اوردن
on hook
وصل شده
on hook
قلاب شده
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
let (someone) off the hook
<idiom>
عذرخواهی کردن ازکسی
hook-up
<idiom>
can hook
قلاب لب تخت
off hook
قطع شده
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
hook up
نقشه اویزان
hook-up
نقشه اویزان
hook up
<idiom>
safety hook
قلاب اطمینان
sail hook
قلاب چادر
pot hook
قلاب دیگ
shackle hook
قلاب بوکسل
reaping hook
چنگک درو
sheep hook
عصای
sheep hook
چوپانی
spring hook
قلاب فنردار
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
slag hook
قلاب کوره
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
hook-ups
نقشه اویزان
thumb hook
قلابشصت
pan hook
قلابکنه
little finger hook
چنگانگشتکوچک
lifting hook
قلاببالابر
hook ladder
نردبانقلابدار
hook and eyes
قفلی
hook and eyes
قزن
dough hook
چنگکخمیر
curb hook
قلاباتصال
crochet hook
جایانگشترویقلاب
union hook
قلاب دو حلقه
tumbler hook
قلاب پران
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
pruning hook
دسقاله
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hook
هوک زنجیر
coat hook
قلاب رخت اویز
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
crane hook
چنگک بالاکش
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
drag hook
قلاب کشش
drag hook
قلاب عایق
draw hook
قلاب کششی
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
eye hook
قلاب روزنه دار
eye hook
قلاب حلقه دار
cargo hook
قلاب بار
button hook
قلاب
bow hook
نفر سینه قایق
pruning hook
داسقاله
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
hook and eye
قزن قفلی
boat hook
هوک قایق
boat hook
چوب دست قایق
boat hook
چنگک قایق
boat-hook
هوک قایق
boat-hook
چوب دست قایق
boat-hook
چنگک قایق
bill hook
دستعاله
bill hook
دهره
fifi hook
قلاب فی فی
fifi hook
رکاب کوهنوردی
fish hook
قلاب ماهیگیری
hook pass
پاس هوکی
hook rope
طناب قلابدار
hook service
سرویس برگردان والیبال
hook shot
شوت هوک
hook spanner
کلید چنگالی
hook switch
کلید ثقلی
hook tackle
تکل از پشت
hook's law
قانون هوک
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
horizontal hook
قلاب افقی
pelican hook
قلاب پران
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
flash hook
قلاب گوشت
flesh hook
قلاب گوشت کش
flu hook
کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
hook bill
منقار نوک برگشته
pelican hook
قلاب پلیکان
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
hook bill
منقارعقابی
hook bolt
قلاب پیچی
hook cable
کابل قلاب
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
outside hook and overan lock
لنگ تندر
hook, line and sinker
<idiom>
counter attack to outside hook
پلنگ شکن
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
leg hook in near arm and crossover
سگک دست و پا
backward leg hook and underarm
سوبلس با استفاده از پا
leg ride and far leg hook
بغل رومی بااستفاده از پا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com