English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
stock clerk انباردار
Other Matches
clerk متصدی
clerk دفتردار کارمند
clerk کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk دفتردار
clerk of the course منشی گروه داوران
clerk دبیر
clerk منشی
authorised clerk واسطه مجاز
town clerk کارمند شهرداری یافرمانداری
clerk of the works استادکار
articled clerk کاراموز
sales clerk فروشنده
authorised clerk کارمندصلاحیت دار
booking clerk بلیط فروش
tally clerk بارشمار
parish clerk کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
raid clerk نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
file clerk بایگان
file clerk مامور بایگانی
data clerk فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
clerk of the works سرکارساختمانی
clerk of the scale متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
clerk of the court کاتب
lay clerk سرود خوان کلیسا
filing clerk دفتردار-بایگان
army postal clerk متصدی پست ارتشی
chief clerk of the court مدیر دفتر دادگاه
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
stock موجودی انبار
stock موجودی ذخیره
stock ماده اولیه
stock بدنه رنده
in stock <idiom> روی بورس
stock درانبار
to have in stock موجود داشتن
to take stock of برانداز کردن
stock still بی حرکت
stock still بی جنبش
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
take stock <idiom> جمع بندی کردن
take stock of <idiom> شمردن فرصتها
stock دسته حدیده
stock جامع نسب
stock دسته ابزار و اسلحه
stock موجود
stock دم دست
stock اماده
stock انبارکردن
stock-still بی حرکت
stock-still بی جنبش
stock ذخیره کردن
stock به موجودی افزودن
stock سهم
stock :حاضر
stock مواشی پیوندگیر
stock سهام سرمایه
stock : مایه
stock ذخیره
stock موجودی موجودی کالا
stock کنده
stock تنه
stock ته ساقه
stock قنداق تفنگ
stock پایه دسته ریشه
stock نیا
stock انباشته انباره
stock دودمان
stock ذخیره اولیه
stock جوراب ساق بلند
stock عادی ازلحاظ مدل
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock دسته چوب ماهیگیری
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock سهام
stock مال التجاره
stock موجودی
stock میله لنگر
stock اماد ذخیره
stock ذخیره ذخیره کردن
stock انبار
stock قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock موجودی کالا ذخیره
stock control کنترل موجودی
stock exchnge بورس
stock broker دلال بورس
stock broker کارگزار بورس
stock broker دلال سهام
stock bottle شیشه ذخیره
stock audit حسابرسی موجودی
stock and die دسته حدیده و حدیده
stock funds اعتبار نقدی اماد
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
stock control کنترل ذخیره انبار
stock control کنترل موجودی انبار
stock company شرکت سهامی
stock dividend سهام صادره بابت سود سهام
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stock check کنترل موجودی
stock adjustment تطبیق موجودی
safety stock موجودی ذخیره انبار
reserve stock موجودی ذخیره
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
live stock چارپایان اهلی
reserve stock اماد ذخیره
preferred stock سهام ممتازه
maximum stock حداکثر موجودی انبار
raw stock موجودی مواد خام
preferred stock سهم ممتاز
safety stock موجودی تضمینی
seed stock ذخیره بذرکاشتنی
seed stock نیروی ذخیره
stock adjustment تعدیل موجودی
stock accounting حساب کالاهای موجود
money stock حجم پول در گردش
stock accounting حسابداری موجودی
stock account حساب موجودی
money stock عرضه پول
spares stock موجودی لوازم یدکی
service stock امادرزمی
service stock اماد و کالاهای جنگی
live stock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
stock funds اعتبار خریدنقدی
surplus stock موجودی مازاد
surplus stock موجودی اضافی
stock yard حیاط طویله
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock valuation ارزیابی موجودی
stock trading خرید و فروش سهام
stock talking سیاهه برداری از موجودی
stock taking رسیدگی به موجودی
stock solution محلول ذخیره
stock shears قیچی پادار
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
treasury stock سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
stock exchange بورس سهام
take stock in (usually negative) <idiom> باورداشتن
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
vine stock نیایبرگمو
stock pot قابلمهگود
laughing stock مورد تمسخر
laughing stock مضحکه
laughing stock مایهی خنده
warehouse stock موجودی انبار
valuation of stock ارزیابی موجودی
stock saddle نوعی زین
stock room انبار کالا
stock level سطح انبار
stock jobbing سفته بازی
stock jobbery سفته بازی
stock jobber محتکر سهام دلال سهام
stock jobber سفته باز
stock in trade لوازم وابزار کار فوت وفن
stock in trade مال التجاره
stock in trade موجودی کالای مغازه
stock holder سهامدار
stock level سطح ذخیره انبار
stock number شماره فنی جنس
stock exchange بورس اوراق بهادار
to i. one's capital in stock سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
stock room انبار
stock requisition تقاضا جهت کالا
stock requisition درخواست کالا
stock record سابقه موجودی
stock piling ذخیره کردن در انبار
stock piling ذخیره نمودن
stock piling انبار کردن
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
stock holder صاحب سهم
dimension stock چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
claimant stock انبار امانی
claimant stock ذخایر امانی
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital stock اورده
capital stock حجم سرمایه
capital stock موجودی سرمایه
capital stock عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
bulk stock ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
bulk stock ذخایر قوال
buffer stock موجودی احتیاطی
buffer stock مواد اولیه ذخیره
closed stock اجناس ذخیره
closed stock اجناس انبارشده ثابت
common stock سهام معمولی شرکت
die stock دسته حدیده
die stock بدنه رنده
debenture stock سهام قرضه
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
dead stock کالای بنجل
dead stock کالای بدون خریدان
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle stock موجودی فعال
consumable stock موجودی مصرفی
consignment stock کلاهای امانی
common stock سهام عادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com