English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
stock holder صاحب سهم
stock holder سهامدار
Other Matches
holder ترمینال سرپیچ
holder گره
holder نگهدارنده
holder دارنده برات
holder درنده
holder گیرنده اشغال کننده
holder نگاه دارنده
holder دارنده
gas holder نگهدارنده گاز
fuse holder نگهدارنده فیوز
office-holder کارمند دولت
ink holder دوات
ink holder امه
carbon holder پایه کربن
loan holder مرتهن
loan holder دارنده سهام وام
lease holder مستاجر
lease holder اجاره دار
lamp holder سرپیچ لامپ
lamp holder جاچراغی
kettle holder کتری گیر
kettle holder کهنه
kettle holder کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
fuse holder فیوز
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
board holder پهن بند
blank holder ورق یا صفحه نگهدار کشویی
blank holder ورق نگهدار
bottle holder نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
bottle holder یار
bottle holder یاور
brush holder پایه زغال
cable holder دوار زنجیر
cable holder gypsy : syn
cigar holder چوب سیگار
clamp holder گیره بند
copy holder گیره کاغذ
electrode holder انبر جوشکاری
electrode holder انبر جوش
bottle holder پشت
flame holder شعله نگهدار
board holder پهنه بند
permit holder صاحب جواز
passport-holder تبعهکشوریبودن
office-holder صاحب منصب دولت
office-holder صاحب مقام
office-holder دیوان سالار
office-holder دیوان گر
title-holder صاحب سند مالکیت
title-holder دارندهی قباله
title-holder برندهی مقام قهرمانی
title-holder قهرمان کنونی
cassette holder نگهدارندهفیلم
eraser holder پاکننگهدار
eyepiece holder نگهدارندهقطعهچشمی
label holder نگهدارندهعنوان
pen holder جایخودکار
shaft holder محورنگهدارنده
tissue holder جادستمال
bid holder دارنده ضمانتنامه
tube holder سر پیچ
tool holder ابزار گیر
share holder سهامدار
share holder دارنده سهام صاحب سهام
slave holder دار
stake holder کسی که پول شرط بندی یاثمن معامله را به او می سپارند
magnet holder نگهدارنده اهنربا
slave holder زرخرید
policy holder دارنده بیمه نامه
policy holder دارنده بیمه
scraper bar holder میلهنگهدارندهرنده
safe conduct holder مستامن
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
magnetic lid holder کلاهکمغناطیسینگهدارنده
lathe tool holder نگهدارنده تیغه تراش
lamp holder plug سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
floating tool holder ابزارگیر متحرک
insured, policy holder بیمه شده
world record holder دارنده رکورد جهانی
bona fide holder دارنده مجاز
calculator/cheque book holder دفترچهنگهدارندهحساب
stock دسته ابزار و اسلحه
in stock <idiom> روی بورس
take stock of <idiom> شمردن فرصتها
take stock <idiom> جمع بندی کردن
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
stock مال التجاره
stock still بی جنبش
stock still بی حرکت
to have in stock موجود داشتن
to take stock of برانداز کردن
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
stock دسته چوب ماهیگیری
stock موجودی
stock قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock انبار
stock ذخیره ذخیره کردن
stock اماد ذخیره
stock انباشته انباره
stock سهم
stock به موجودی افزودن
stock ذخیره کردن
stock انبارکردن
stock اماده
stock درانبار
stock موجودی انبار
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock سهام
stock عادی ازلحاظ مدل
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock جوراب ساق بلند
stock ذخیره اولیه
stock موجودی کالا ذخیره
stock میله لنگر
stock دودمان
stock جامع نسب
stock دسته حدیده
stock بدنه رنده
stock ماده اولیه
stock موجودی ذخیره
stock پایه دسته ریشه
stock ته ساقه
stock تنه
stock ذخیره
stock موجودی موجودی کالا
stock قنداق تفنگ
stock-still بی حرکت
stock : مایه
stock دم دست
stock کنده
stock-still بی جنبش
stock نیا
stock سهام سرمایه
stock مواشی پیوندگیر
stock :حاضر
stock موجود
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
stock and die دسته حدیده و حدیده
stock adjustment تطبیق موجودی
stock adjustment تعدیل موجودی
stock accounting حساب کالاهای موجود
rolling stock ترنهای روی خط اهن
stock bottle شیشه ذخیره
stock broker دلال سهام
stock control کنترل موجودی
stock control کنترل ذخیره انبار
stock control کنترل موجودی انبار
stock company شرکت سهامی
stock clerk انباردار
stock check کنترل موجودی
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock broker دلال بورس
stock broker کارگزار بورس
rolling stock گردونههای ریل دار
stock exchanges بورس اوراق بهادار
service stock امادرزمی
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
reserve stock موجودی ذخیره
service stock اماد و کالاهای جنگی
seed stock نیروی ذخیره
seed stock ذخیره بذرکاشتنی
safety stock موجودی تضمینی
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock accounting حسابداری موجودی
stock account حساب موجودی
stock exchanges بورس سهام
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس سهام
stock exchange بورس سهام
stock audit حسابرسی موجودی
spares stock موجودی لوازم یدکی
safety stock موجودی ذخیره انبار
stock dividend سهام صادره بابت سود سهام
take stock in (usually negative) <idiom> باورداشتن
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock valuation ارزیابی موجودی
stock trading خرید و فروش سهام
stock talking سیاهه برداری از موجودی
stock taking رسیدگی به موجودی
stock pot قابلمهگود
stock solution محلول ذخیره
stock shears قیچی پادار
stock saddle نوعی زین
stock yard حیاط طویله
surplus stock موجودی اضافی
surplus stock موجودی مازاد
gaping stock چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
laughing stock مورد تمسخر
laughing stock مضحکه
laughing stock مایهی خنده
warehouse stock موجودی انبار
valuation of stock ارزیابی موجودی
treasury stock سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
to i. one's capital in stock سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
stock room انبار کالا
stock room انبار
stock requisition تقاضا جهت کالا
stock jobber سفته باز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com