English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (10 milliseconds)
English Persian
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
strain at failure تغییر شکل درگسیختگی
Other Matches
failure ورشکستگی
failure عجز و درماندگی
failure عمل نکردن گیر سلاح
failure عیب و نقص
failure to do the better ترک اولی
failure نقص
failure عیب
failure گسیختگی
failure نارسایی
failure شکست
failure عدم موفقیت
failure خرابی
failure شکست ورشکستگی
failure قصور
failure کوتاهی قصور
failure درمانگی
failure واماندگی
failure غفلت
failure شکست خورده
failure ناتوانی
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure توقف کردن
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failure مین توان الکتریکی
failure متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
business failure ناکامی تجاری
catastrophic failure خرابی فجیع
failure of negotiations شکست مذاکرات
power failure رفتن برق
business failure شکست تجاری
failure safety قابلیت اعتماد
bank failure ورشکستگی بانکی
failure safety قابلیت اطمینان
failure safety ایمنی در برابر خرابی
power failure خرابی برق
engine failure عیب و نقص موتور
failure rate نرخ خرابی
equipment failure خرابی تجهیزاتی
heart failure نارسایی قلب
market failure شکست بازار نارسائی بازار
married failure عمل نکردن خوشه اتصال مین
married failure عمل نکردن اتصالی مین
power failure قطع قدرت
mean time to failure زمان میانگین تاخرابی
resistance to failure مقاوم در برابر ترک
transient failure خرابی گذرا
shear failure گسیختگی ناشی از برش
sudden failure گسیختگی نهائی
structural failure نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
heart failure سکته قلبی
power failure خاموشی
market failure ناتوانی بازار
failure by rupture شکست برشی
failure by rupture گسیختگی برشی
failure free بدون خرابی
failure load بار گسیختگی
failure logcing ثبت وقوع خرابی
failure moment لنگر گسیختگی
failure prediction پیش بینی خرابی
failure rate میزان خرابی
failure to maintain ترک انفاق
power failure قطع برق
hard failure نارسایی سخت افزاری خرابی سخت افزاری
to strain کوشش سخت کردن [برای رسیدن به هدف]
take a strain وارد کردن فشار به طناب
to be on the strain زیاد مصرف شدن
to be on the strain زیادخسته شدن
to strain after anything در پی چیزی تقلا کردن
to strain out صاف کردن ودراوردن
re strain دوباره صاف کردن
to strain at anything در زیر فشارچیزی تقلاکردن زیاد در چیزی باریک شدن یاوسواس داشتن
strain کوشش زیاد کردن
strain فشار
strain تقلا
strain در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
strain رگه
strain صفت موروثی خصوصیت نژادی
strain ضرب دیدگی
strain تغییر شکل
strain خسته کردن
strain صاف کردن
strain کوشش درد سخت
strain کج کردن پالودن
strain نژاد
strain پیچ دادن
strain زیادکشیدن
strain کش دادن
strain اصل زودبکار بردن
strain تغییر شکل نسبی
strain تغییرشکل
strain افزایش طول نسبی
strain کشیدگی
strain کرنش
strain کشش بار
strain کشیدن
strain سفت کشیدن
strain تجاوز کردن از
strain سوء استفاده کردن از
strain کشش
strain حالت موروثی
strain انبساط
strain زور
strain دگروشی ازدیاد طول ویژه
strain دگردیسی
strain زور زدن سفت کشیدن
limit state of failure حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
His failure was a bitter experience. شکستن تجربه تلخی شد
pre mature failure گسیختگی زودرس
To what do you attributeThe failure of the army? شکست ارتش را به چه چیز نسبت میدهید ؟
general shear failure گسیختگی برشی عمومی
failure to comply with the transaction عدم ایفاء تعهد
strain harden سخت کردن کرنشی
to strain a liquid صاف کردن یک مایع
strain harden سخت گرداندن تغییر بعدی سخت گرداندن کشی
do not strain your nerves . با عصاب خودتان فشار نیا ورید
strain hadening سخت گردانی کرنشی
the strain on a rope فشاریاکششی که بر طنابی وارد اید
torisonal strain فشار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
torsional strain فشار پیچشی
to strain one's eyes فشارزیادبرچشم خودوارداوردن
to strain one's eyes چشم خود رازیاد خسته کردن
transannular strain کشیدگی دو سر حلقه
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
eye strain خستگی چشم
to strain every nerve منتهای کوشش را بعمل اوردن
eye strain چشم کوفتگی
strain hadening سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
strain hadening سخت گردانی سرد
strain hardenability سخت گردانی سخت
strain hardenability قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
soil strain فشار زمین
simple strain تغییر طول نسبی ساده
shearing strain پیچیدگی برشی
shear strain تغییر شکل برشی
lateral strain تغییر شکل نسبی جانبی
it is a strain on one's energy خیلی زورمصرف میکند
it is a strain on one's energy خیلی زور میبرد
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
he talked in another strain لحن اوتغییریافته بود
hardening strain تغییر طول سخت گردانی
front strain کرنش پیچشی
elastic strain تغییر شکل نسبی ارتجاعی
dielectric strain بار دی الکتریکی
strain hardening سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
strain hardness سختی درجه
strain hardness سختی کشی
strain energy انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
strain energy انرژی تغییر شکل
linear strain تغییر شکل نسبی خطی
angle strain کرنش زاویهای
strain energy انرژی کرنش
strain energy انرژی کشیدگی
strain gauge کشش سنج
strain curve نمودار تغییر شکل
bulk strain تغییر شکل نسبی حجمی
strain insulator مقره جداکننده
strain limit حد تناسب میان تنش و انبساط
strain rate میزان تغییر شکل
cold strain تغییر بعد یافتن در حالت سرد
angle strain کشیدگی زاویهای
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
stress strain diagram نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
strain age hardening سخت گردانی کرنشی زمانی
baeyer strain theory نظریه کرنش- کشیدگی بایر
strain age harden سخت کردن کرنشی زمانی
strain test apparatus دستگاه ازمون دگروشی
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
ring strain theory نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
repetitive strain injury دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
The rope severd under the strain . طناب تحت فشار قطع شد
inductance strain gauge تغییر بعدسنج القائی
stress strain curve منحنی تنش به افزایش طول نسبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com