Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 105 (7 milliseconds)
English	Persian
strand plain	کران دشت
Other Matches
strand	بصخره خوردن کشتی
strand	لایه رودخانه
strand	لا
strand	رشته
strand	کرانه بندرگاه
strand	کنار رود
strand	کنار دریا
strand	مجرا
strand	تنها گذاشتن
strand	گیرافتادن
strand	متروک ماندن
strand	کرانه
strand	به گل نشستن کشتی
strand	مسیر رسیدن
strand	بهم بافتن وبصورت طناب دراوردن
copper strand	رشته مسی
continous strand furnace	کوره رشتهای دائمی
multi strand machine	دستگاه چند رشتهای
plain	تخت
plain	ساده پوست کنده
plain	بدقیافه
plain	میدان یا محوطه جنگ
plain	دشت هامون
plain	جلگه
plain	ساده
plain	رک وساده
plain	اشکار
plain	واضح
plain	صاف برابر
plain	هموار
plain	مسطح
plain	پهن
plain	شکوه
plain	غیر رسمی جلگه
plain	لباس غیرنظامی
plain	دشت
plain	شکوه کردن
plain	میدان
plain spoken	بی پرده
plain hearted	بی تزویر
plain spoken	رک گو
plain text	پیام کشف
plain text	متن کشف
plain spoken	یر راست
plain spoken	رک
plain sailing	پیشرفت بدون مانع
plain rib	تیغه ساده
plain grinder	دستگاه چرخ سمباده مدور
plain hearted	ساده دل
plain paper	کاغذ بی نقش
plain paper	کاغذ ساده
plain text	متن واضح و اشکار
plain vertical	سطح افق
plain design	طرح بدون نقش و نگاره
plain design	طرح کف ساده
plain weave	بافت حصیری
as plain as a pikestaff <idiom>	مثل شیربرنج [قیافه]
plain flour	آردخالص
plain chocolate	شکلاتخالص
plain pole	پایهمسطح
outwash plain	آبشستهشدهبینمک
abyssal plain	جلگهژرف
plain weave	پارچه ساده بافت
plain weave	بافت ساده
plain vertical	خط افق
plain weave	بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
plain flap	فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
plain bearing	یاتاقان ساچمهای
plain bearing	یاتاقان تخت
in plain english	پوست کنده
in plain english	به انگلیسی ساده
flood plain	دشت سیلابی
plain washer	واشر تخت
flat plain	دشت هموار
plain speaking	رک گویی
plain-clothes	غیر نظامی پوش
plain-clothes	ساده پوش
plain clothes	غیر نظامی پوش
plain clothes	ساده پوش
plain component	متن یا قسمت کشف یک پیام رمز
plain concrete	بتن معمولی
plain dealing	سودای درست
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
plain dealing	راست
plain coordinates	مختصات مسطحه
plain dealing	درست
plain coordinates	مختصات افقی
plain concrete	بتن غیرمسلح
plain concrete	بتن بدون ارماتور
plain dealing	بیرپا
plain dress	لباس غیر نظامی
plain flap	فلپ ساده
plain dealing	بازی
balanced plain weave	بافت ساده یک رو یک زیر
balanced plain weave	گلیم باف فرش
This is plain highway robbery .	این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
Plain food (dress).	غذا ( لباس ) ساده
plain milling cutter	دستگاه فرز غلطکی
plain gypsum lath	[توفان سنگ و گچ مسطح]
plain carbon steel	فولاد کربن غیرالیاژی
plain clothes man	کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
regular weave [plain]	بافت معمولی و ساده
plain carbon tool steel	فولاد ابزار غیرالیاژی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com