Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
street traffic
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
street traffic
ترافیک
[جاده]
Other Matches
through street
راه ترانزیت
street
خیابان
street
کوچه
street
مسیر
street
راه
street
کوی
street
خیابانی جاده
an off street
کوچه فرعی
by street
کوچه پرت
street value
پولیکهبابتدریافتموادمیشود
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
up the street
بالای خیابان
street orderly
مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly
سپور
street offences
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
stop street
خیابان فرعی
grub street
شاعرخانه
grub street
اشغال گذرنویسندگان
street orderly
جانورلاشه خور
street inlet
دریچه ورود فاضلاب سطحی
street orderly
سپوری کردن
street railway
خطوط تراموا
on easy street
<idiom>
در ناز و نعمت
the open of a street
دهنه خیابان
Downing Street
خیابان داونینگ
Downing Street
دولت انگلیس
street crossing
چهارراه
street offences
جرائم خیابانی
street lightning
روشنی راه و خیابان
street lighting
روشنایی خیابان
street arab
بچه کوچه گرد
street arab
بچه ولگرد
street betting
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
street car
راه اهن شهری
street car
تراموای
street crossing
تقاطع
man in the street
ادم متعارفی
man in the street
فرد معمولی
lombard street
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
street gauge
الگوی سطح راه
street gutter
جوی
street gutter
ابرو
in queer street
دچار رسوایی
in queer street
درمضیقه گرفتاربدهی
in queer street
درسختی یاتنگی
street gutter
نهر کنار خیابان و راه
street hockey
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
Downing Street
نخست وزیر
on easy street
<idiom>
در رفاه
to veer off the street
از جاده منحرف شدن
[ترا فیک]
Fleet Street
جراید لندن
Fleet Street
مطبوعات
to get the key of the street
بی خانه بودن
high street
خیاباناصلیشهر
street bet
شرطخیابانی
street light
تیرچراغبرقخیابان
tolay street on
اهمیت دادن
tolay street on
تاکید کردن
street credibility
داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
to get the key of the street
جای شب ماندن نداشتن
street virus
ویروس معمولی
At the end of the street.
درته خیابان
This way please. store across the street.
بفرمائید از این طرف
The store across the street.
فروشگاه آنطرف خیابان
tolay street on
باتکیه تلفظ کردن
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
Fleet Street
خیابان فلیت
on easy street
<idiom>
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
man in the street
<idiom>
مردم عادی یا متوسط
Do you have a street map?
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
Where does this street lead on to ?
این خیابان یکجا می خورد ؟
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
i walked a cross the street
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
I was standing at the street corner .
درگوشه خیابان ایستاده بودم
to pave the street with stone
خیابان را سنگ فرش کردن
on Carey Street
[British E]
<adj.>
ورشکسته
band street writer
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
کاملا مسلم وقطعی است.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
The cab neared
[approached]
20th Street.
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .
نانش توی روغن است
through traffic
عبور یکسره
through traffic
امد و رفت ترانزیتی
through traffic
شد امد ترانزیتی
one-way traffic
عبوریکطرفه
two-way traffic
محلعبوردوطرفه
through traffic
ترافیک ترانزیتی
traffic
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic
تجارت غیرقانونی
traffic
تجمع مدافعان
traffic
تجارت
traffic
مبادله کالا
traffic
حرکت سیر
traffic
گذشتن
traffic
نقل
traffic
انتقال دریانوردی
traffic
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
traffic
امد و شد حمل و نقل
traffic
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic
داده پیام دریافتی
traffic
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic
رفت و امد وسایل نقلیه
traffic
امد و شد
traffic
امد وشد رفت وامد
traffic
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
داد وستدارتباط کسب
traffic
شد وامد
traffic
مخابره
traffic
امد وشدکردن
traffic
تردد کردن
traffic
تجارت هدایت شده
traffic
کالا
traffic
رفت و امد
traffic
عبور و مرور
traffic
ترافیک
traffic
امد و رفت
traffic jam
ترافیکوراهبندانسنگین
traffic designer
نقشه کش رفت و امد
transit traffic
عبور ترانزیتی
traffic volume
بار شد و امد
traffic warden
فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
outgoing traffic
جاده به راستای بیرونی
traffic lanes
خطترافیک
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
traffic circle
دایرهی یک طرفه
traffic circles
دایرهی یک طرفه
merging traffic
ترافیکخیابانفرعیاتوبان
There is heavy traffic.
ترافیک سنگین است.
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
emerging traffic
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
incoming traffic
جاده وسایل که می آیند
traffic congestion
راهبندان سنگین
stop-and-go traffic
ترافیک سپر به سپر
heavy traffic
ترافیک سنگین
The traffic is heavy.
ترافیک سنگین است.
traffic lane
یک خط جاده برای یک مسیر
to direct traffic through
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
turning traffic
ترافیک پیچ دار
moving traffic
ترافیک در حال حرکت
air traffic
رفت و آمد هواپیمایی
to regulate the traffic
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
to open something to
[the]
traffic
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
dense traffic
ترافیک سنگین
traffic volume
حجم امد و شد
traffic light
چراغ راهنمایی
motor traffic
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic
رفت و امداتومبیلها
public traffic
رفت و امد همگانی
railway traffic
امد و شد راه اهن
railway traffic
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
road traffic
رفت و امد خیابان
road traffic
ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic
امد وشد خیابان
telecommunication traffic
ترافیک ارتباطات
telecommunication traffic
ترافیک مخابرات
telephone traffic
ترافیک تلفنی
tidal traffic
امد و شد ناقرینه
tidal traffic
شد امدنابرابر
traffic control
کنترل عبور و مرور
traffic control
کنترل ترافیک
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
local traffic
رفت و امد محلی
induced traffic
ترافیک القایی
traffic lights
چراغ راهنمایی
airfield traffic
عبور و مرور فرودگاه
airfield traffic
عبورو مرور در فرودگاه
bus traffic
عبور و مرور اتوبوسها
bus traffic
رفت و امد اتوبوسها
container traffic
تراکم حمل و نقل کانتینرها
density of traffic
تراکم رفت و امد
density of traffic
تراکم ترافیک
density of traffic
پر پشتی امد و شد
eligible traffic
عبور و مرور مجاز
eligible traffic
حد عبورمجاز مسیرها
freight traffic
رفت و امد بار
generated traffic
شد امد ایجادی
gyratory traffic
امد و شد چرخنده
gyratory traffic
شد امدچرخشی
inbound traffic
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
inbound traffic
مسیر خارج از کشور
traffic court
دادگاه تخلفات رانندگی
traffic sign
علامت عبور و مرور
traffic stream
جریان امد و شد
traffic paint
خط کشی راه
traffic lane
خط شد امد
traffic lane
مسیر عبور و مرور
traffic island
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic stream
جریان رفت و امد
traffic intensity
شدت عبور و مرور
traffic stud
سنگ راه
traffic peak
حداکثر عبور و مرور
traffic peak
تیزه شد امد
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal
چراغ راهنمایی
traffic signal
نشانه روشن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com