Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
strength ratio	نسبت استحکام
Other Matches
strength	شدت
strength	قدرت
it is too much for my strength	فوق نیروی من است
on the strength of	باتکا
on the strength of	باستناد
it is too much for my strength	زورمن به ان نمیرسد
it is beyond my strength	فوق نیروی من است
it is beyond my strength	زورمن به ان نمیرسد
strength	نیرو
strength	زور
strength	قوت
strength	قوه توانایی
strength	دوام
strength	استحکام
strength	نیرومندی
strength	مقاومت
strength	توان رزمی تعداد نفرات
strength	استعداد رزمی
strength	قدرت رزمی استعداد نفری
tensile strength	استحکام کششی
characteristic strength	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
tensile strength	توان کششی
tensile strength	مقاومت کششی
superego strength	نیرومندی فراخود
field strength	شدت میدان
creep strength	پایداری خزشی
compressive strength	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
compressive strength	تاب فشردگی
cold strength	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
command strength	استعداد یکان
ultimate strength	تاب
torsional strength	استحکام پیچشی
they overtax our strength	بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
compression strength	مقاومت فشاری
compression strength	توان فشاری
compression strength	تاب فشاری
ultimate strength	مقاومت نهائی
compression strength	استحکام فشاری
creep strength	مقاومت خزشی
fatigue strength	استحکام خستگی
shear strength	مقاومت برشی
dielectric strength	پایدار دی الکتریکی
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric strength	استحکام شکست
dielectric strength	استحکام دی الکتریک
end strength	استعداد نهایی
signal strength	شدت صوت
disruptive strength	استحکام انقطاع
shearing strength	طول برشکاری
dynamic strength	مقاومت دینامیکی
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود
design strength	مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
design strength	مقاومت محاسباتی
flexural strength	تاب خمشی
shear strength	استقامت برشی
crushing strength	مقاومت خرد شدن
crushing strength	تاب گسیختگی
cube strength	مقاومت نمونه مکعبی
strength properties	خصوصیات استحکام
strength of materials	مقاومت مصالح
current strength	شدت جریان
strength of current	شدت جریان
strength of magnetism	شدت مغناطیسی
strength group	گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
ego strength	نیرومندی خود
muscular strength	وی ماهیچه
hot strength	استحکام گرمایی
accountable strength	استعداد قابل محاسبه
accountable strength	استعداد قابل توجه
knot strength	استحکام گره
tower of strength <idiom>	پشتیبانی محکم
yield strength	تاب ارتجاعی
habit strength	نیرومندی عادت
grid strength	سیگنال شبکه
tensile strength	تاب کششی
flexural strength	توان خمشی
tear strength	مقاومت [در برابر پارگی]
impact strength	استحکام برخورد
characteristic strength	مقاومت مشخصه
muscular strength	زور بازو
nonoperating strength	پرسنل غیر فعال
nonoperating strength	جمعی غیرفعال در یکان
insulation strength	استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
level of strength	میزان استعداد رزمی
level of strength	سطح استعداد رزمی
ionic strength	قدرت یونی
pole strength	شدت قطب
initial strength	استحکام اولیه
impact strength	استحکام ضربهای
flexural strength	مقاومت خمشی
strength weld	جوشکاری مقاومتی
response strength	نیرومندی پاسخ
virile strength	قوت مردی
bond strength	قدرت پیوند
buckling strength	استحکام خمشی
virile strength	نیروی مردانه
ultimate strength	مقاومت یا استحکام نهایی
unit strength	قدرت رزمی یکان
unit strength	استعدادیکان
strength in bending	مقاومت خمشی
bending strength	مقاومت خمشی
ultimate strength	مقاومت نهایی
average strength	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
ultimate strength	حاصلضرب بیشترین بار ممکن
assiciative strength	نیرومندی تداعی
attached strength	استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
authorized strength	استعداد مجاز
field strength meter	سنجه شدت میدان
izod impact strength	استحکام ضربه ایزوتوپ
magnetic field strength	شدت میدان مغناطیسی
electric field strength	شدت میدان الکتریکی
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
ultimate compressive strength	حداکثر مقاومت دربرابر فشار
intrinsic fatigue strength	استحکام فرسودگی ذاتی
authorized strength of theater	استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
high strength steel	فولاد با استحکام عالی
high temperature strength	استحکام حرارتی
bending fatigue strength	مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
strength under tangential loading	مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
ultimate tensile strength	حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
transverse bending strength	استحکام خمشی
cadre strength column	ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
torsional fatigue strength	استحکام فرسودگی پیچشی
soil shear strength	قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
in the ratio of	به نسبت
f ratio	بهر اف
one to zero ratio	نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
ratio	نسبت
t ratio	نسبت تی
ratio	ضریب
ratio	نسبت یک عدد به دیگری
t ratio	بهر تی
ratio	نسبیت
ratio	نسبت معین وثابت
ratio	قسمت
ratio	سهم
ratio	بهر
line of electric field strength	خط شدت میدان الکتریکی
creep strength depending on time	پایداری خزشی تابع زمان
line of magnetic field strength	خط میدان مغناطیسی
measurement of wind strength: anemometer	اندازهگیریجهتباد
high strength cast iron	چدن با استحکام عالی
elastic limit tensile strength	دستگاه اندازه گیری الاستیسیته ارتجاع سنج
elastic limit tensile strength	elastometer ratio
creep strength at elevated temperatures	مقاومت خزشی در دمای بالا
moduler ratio	نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
success ratio	بهر موفقیت
operating ratio	نسبت عملیاتی
transformation ratio	نسبت تبدیل
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
selection ratio	بهر گزینش
selection ratio	نسبت گزینش
saving ratio	نسبت پس انداز
velocity ratio	نسبت سرعت
operating ratio	نرخ عملیاتی
operating ratio	نسبت کارکرد موتور یا ناو
mole ratio	نسبت مولی
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
shunt ratio	نسبت شنت
slenderness ratio	ضریب رعنائی
stress ratio	نسبت تنش
ratio detector	اشکارساز نسبت
sex ratio	بهر جنسیت
settlement ratio	نسبت نشست
poisson's ratio	ضریب پواسون
poisson's ratio	در چندی پواسون
viscosity ratio	نسبت گرانروی
knot ratio	نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
ratio estimation	براور نسبتی
recycling ratio	نسبت بازگردانی
work ratio	نسبت کار به استراحت
recycle ratio	نسبت بازگردانی
weight ratio	نسبت وزن
ratio of transformer	نسبت مبدل
voltage ratio	نسبت ولتاژ
voids ratio	اندیس تهیگاهها
ratio print	عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
reduction ratio	نسبت کاهش
ratio decidendi	مستنداصلی رای
golden ratio	نسبت طلایی [ریاضی]
void ratio	درجه تخلخل
void ratio	نسبت منفذها
reduction ratio	ضریب تقلیل
price ratio	نسبت قیمت
golden ratio	عدد فی [ریاضی]
probability ratio	بهر احتمال
progressive ratio	نسبت تصاعدی
ratio correlation	همبستگی نسبتی
ratio decidendi	مبنای اصلی تصمیم
ratio schedule	مقیاس نسبتی
mobility ratio	نسبت تحرک
cash ratio	نسبت نقدینگی
current ratio	وضعیت فعلی
current ratio	نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
cut off ratio	حداقل نرخ قابل قبول
deposit ratio	نسبت سپرده
aspect ratio	نسبت دید
distribution ratio	نسبت توزیع

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com