Dictiornary-Farsi | stress strain relation | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
stress strain relation	رابطه تنش- کرنش


Other Matches

stress strain diagram	نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
stress strain curve	منحنی تنش به افزایش طول نسبی
relation	وابستگی
relation	نسبت
relation	رابطه نسبت
relation	رابطه
relation	نقل قول وابسته به نسبت یا خویشی
relation	کارها
relation	شرح خویشاوند
relation	ارتباط
relation	خویش
in relation to	نسبت به
in relation to	راجع به
co relation	بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
in relation to	در باره
with relation to	نسبت به راجع به در باره
relation	پیوند
functional relation	رابطه تابعی
arithmetic relation	ارتباط محاسباتی
arithmetic relation	رابطه حسابی
binary relation	رابطه دوتایی
bode's relation	رابطه بود
commutation relation	رابطه جابجایی
mil relation	رابطه میلیمی
equivalence relation	رابطه هم ارزی
de broglie relation	رابطه دوبروی
positive relation	رابطه مستقیم
symbiotic relation	رابطه همزیستی
relation learning	رابطه اموزی
positive relation	رابطه مثبت
negative relation	رابطه معکوس
negative relation	رابطه منفی
mutual relation	مقاصه
monotonic relation	رابطه همسو
mil relation	رابطه میلیم
dynamic relation	روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
divisibility relation	رابطه بخش پذیری [ریاضی]
blood relation	رابطهخونیوخانوادگی
poor relation	مربوطبهچیزینامرغوب
recurrence relation [RR]	رابطه بازگشتی [ریاضی]
lead lag relation	تاخیر
mass energy relation	رابطه جرم و انرژی
input output relation	رابطه ورودی- خروجی
lead lag relation	رابطه سبقت
The sever ones connections ( relation ) with someone .	روابط خود را با کسی قطع کردن
to strain	کوشش سخت کردن [برای رسیدن به هدف]
to strain out	صاف کردن ودراوردن
to strain at anything	در زیر فشارچیزی تقلاکردن زیاد در چیزی باریک شدن یاوسواس داشتن
to strain after anything	در پی چیزی تقلا کردن
to be on the strain	زیادخسته شدن
to be on the strain	زیاد مصرف شدن
take a strain	وارد کردن فشار به طناب
re strain	دوباره صاف کردن
strain	کشش
strain	انبساط
strain	خسته کردن
strain	تغییرشکل
strain	افزایش طول نسبی
strain	تغییر شکل
strain	زیادکشیدن
strain	ضرب دیدگی
strain	تغییر شکل نسبی
strain	کش دادن
strain	زور زدن سفت کشیدن
strain	حالت موروثی
strain	کج کردن پالودن
strain	پیچ دادن
strain	کشیدگی
strain	دگروشی ازدیاد طول ویژه
strain	کشش بار
strain	صاف کردن
strain	کوشش زیاد کردن
strain	کشیدن
strain	سفت کشیدن
strain	تجاوز کردن از
strain	سوء استفاده کردن از
strain	دگردیسی
strain	رگه
strain	نژاد
strain	کرنش
strain	فشار
strain	تقلا
strain	کوشش درد سخت
strain	در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
strain	زور
strain	صفت موروثی خصوصیت نژادی
strain	اصل زودبکار بردن
strain rate	میزان تغییر شکل
strain energy	انرژی تغییر شکل
strain energy	انرژی کرنش
strain energy	انرژی کشیدگی
to strain every nerve	منتهای کوشش را بعمل اوردن
linear strain	تغییر شکل نسبی خطی
lateral strain	تغییر شکل نسبی جانبی
strain harden	سخت گرداندن تغییر بعدی سخت گرداندن کشی
strain hadening	سخت گردانی کرنشی
strain hadening	سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
increase of strain	افزایش تغییر طول نسبی
to strain a liquid	صاف کردن یک مایع
strain hadening	سخت گردانی سرد
it is a strain on one's energy	خیلی زور میبرد
strain energy	انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
strain gauge	کشش سنج
it is a strain on one's energy	خیلی زورمصرف میکند
strain curve	نمودار تغییر شکل
strain hardness	سختی درجه
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hardness	سختی کشی
soil strain	فشار زمین
simple strain	تغییر طول نسبی ساده
shearing strain	پیچیدگی برشی
strain insulator	مقره جداکننده
strain limit	حد تناسب میان تنش و انبساط
strain at failure	افزایش طول نسبی درگسیختگی
shear strain	تغییر شکل برشی
strain harden	سخت کردن کرنشی
transannular strain	کشیدگی دو سر حلقه
to strain one's eyes	فشارزیادبرچشم خودوارداوردن
the strain on a rope	فشاریاکششی که بر طنابی وارد اید
strain hardenability	سخت گردانی سخت
strain at failure	تغییر شکل درگسیختگی
strain hardening	سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
cold strain	تغییر بعد یافتن در حالت سرد
torisonal strain	فشار پیچشی
torsional strain	فشار پیچشی
angle strain	کشیدگی زاویهای
angle strain	کرنش زاویهای
do not strain your nerves .	با عصاب خودتان فشار نیا ورید
eye strain	چشم کوفتگی
eye strain	خستگی چشم
bulk strain	تغییر شکل نسبی حجمی
elastic strain	تغییر شکل نسبی ارتجاعی
hardening strain	تغییر طول سخت گردانی
he talked in another strain	لحن اوتغییریافته بود
front strain	کرنش پیچشی
to strain one's eyes	چشم خود رازیاد خسته کردن
dielectric strain	بار دی الکتریکی
to strain at a gnat	ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
to strain under a load	درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
strain age harden	سخت کردن کرنشی زمانی
strain age hardening	سخت گردانی کرنشی زمانی
strain test apparatus	دستگاه ازمون دگروشی
ring strain theory	نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
repetitive strain injury	دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
inductance strain gauge	تغییر بعدسنج القائی
The rope severd under the strain .	طناب تحت فشار قطع شد
baeyer strain theory	نظریه کرنش- کشیدگی بایر
stress	بار
stress	تنش جسمانی- روانی
stress	فشار روانی
stress	خستگی
stress	فشار اوردن بر
stress	یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress	تلاش
stress	تنش
stress	تاکید کردن
stress	اهمیت تاکید
mean stress	خستگی متوسط
stress	قوت
stress	تقلا
stress	سختی پریشان کردن
stress	مضیقه
stress	فشار
stress	مالیات زیادبستن
thermal stress	تنش حرارتی
stress in beam	تنش در تیرها
to lay stress on something	بچیزی اهمیت دادن
thermal stress	ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
tangential stress	خستگی مماسی
tensile stress	تنش کششی مجاز
torsional stress	تنش پیچشی
stress distribution	توزیع تنش
viscous stress	تنش برش سیال
to lay stress on something	چیزی راتاکید کردن
stress curve	نمودار تنش
stress corrosion	خوردگی در اثر تنش
transverse stress	تنش عرضی
temperature stress	تنش حرارتی یا دمایی
ultimate stress	تنش نهایی
stress ratio	نسبت تنش
ultimate stress	تنش یک تکه از ماده در لحظه گسستگی یا شکست
yield stress	تنش تسلیم
stress testing	تست حساسیت
stress tolerance	تحمل فشار روانی
stress verse	قافیه مشدد
stress verse	قافیه موکد
stress range	گستره تنش
stress of poverty	فشار بینوایی
stress interview	مصاحبه تنش زا
ultimate stress	تاب
stress function	تابع تنش
tensile stress	تنش کششی
tensile stress	خستگی کششی
stress intensity	شدت تنش
tangential stress	تنش مماسی
virtual stress	تنش مجازی
adhesive stress	قدرت چسبندگی
circumferential stress	تنش پیرامونی
compression stress	تنش فشاری
compressive stress	فشار تراکمی