English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (3 milliseconds)
English Persian
string bean انواع لوبیا سبز
Other Matches
bean ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
bean دانه حبه
not have a bean <idiom> حتی یک شاهی هم پول نداشتن
bean باقلا
bean چیزکم ارزش وجزئی
bean لوبیا
jelly bean نوعی اب نبات پاستیل
jelly bean ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
navy bean لوبیای چشم بلبلی سفید
kidney bean لوبیا
kidney bean لوبیا قرمز
flow bean توپکدرگردش
French bean لوبیا
French bean لوبیای سبز
soya bean دانهسویا
castor bean دانه سمی کرچک وخود این گیاه
marrow bean لوبیای تخم درشت باغی
coffee bean دانهدرختقهوه
bean tree درخت خرنوب
bean pod غلاف باقلا
bean pod خرنوب
bean caper پیرسن داری
bean feast میهمانیکهدرآنغذایزیادیجهتخوردنیافتمیشود
broad bean باقلا
bean sprouts جوانهلوبیا/نخود/باقلا
lima bean نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
green bean لوبیای سبز
pontic bean باقلای مصری
snap bean لوبیا سبز
snap bean لوبیافرنگی
wax bean لوبیا چیتی
st ignatius's bean پاپیته
shell bean دانه مغذی لوبیا
runner bean رجوع شود به bean pole
shell bean لوبیایی که مغز ان خوراکی است
bean bag chair صندلیکیسهایراحتی
french or haricot bean لوبیا
use one's head/bean/noodle/noggin <idiom> عمیقا فکر کردن درمورد
to string up کوک کردن
string along موافق بودن
G-string پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
to string up خفه کردن
to string up دارزدن
string course هره
string course رخبام
string course قطاربندی
G-string لنگ باریک
string along <idiom> فریفتن
first string درجه یک
second string بازیگر ذخیره
string along وفق داشتن معوق گذاردن
first string منظم
to string up به هیجان اوردن
to string up اماده کردن
first string دائمی
inner string زهداخلی
to string up somebody کسی را دار زدن
string زهی
string به نخ کشیدن
string بصف کردن
string زه دارکردن
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string سری پیام یک سری گلوله
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string ریشهای
string نخ مانند
string : ریش ریش
string نخ ریسمان
string رشته
string سیم
string ردیف سلسله
string قطار
string رشته کردن نخ کردن
string زه انداختن به
string کشیدن
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string چسبناک دراز
string out <idiom> کش دادن چیزی
to string up somebody بدار آویختن کسی
string سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string : زه
string رشته کردن
string متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string تعداد حروف یک رشته
string برچسب مشخصات یک رشته
string رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string رشته خالی
string فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
stup string رشته تنظیم
symbolic string رشته علائم
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
string variable متغیر رشته
string picture روزنه کمان
string operation عملکردرشتهای
casing first string عایقاولینطناب
string's heddle نخ کجی
outer string زهبیرونی
the look end of a string ان سر نخ که باز و ازاد است
to harp on one string پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
to harp on one string پاتوی یک کفش کردن
string's heddle ورد
string tie کراوات باریک
string operation عملیات رشتهای
string manipulation دستکاری رشتهای
shoe string بند کفش
character string رشته کاراکتری
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
leading string ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
follow the string وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
empty string رشته خالی
string hand دستی که زه را می کشد
draw string بند لیفه
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
character string رشته دخشهای
bit string رشته بیتی
bit string رشته ذرهای
alphabetic string رشته الفبائی
string quartets ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string beans انواع لوبیا سبز
navel string بند ناف
null string رشته پوچ
null string رشته تهی
string formula فرمول رشتهای
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string file پرونده رشتهای
string length طول رشته
string silencer صداگیر
string dampener صداگیر
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string manipulation دستکاری رشته
string bass کنترباس
string bass ویولون سل بم
string band دسته موزیک سازهای سیمی
string arm بازوی زه کش
shot string ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
search string رشته جستجو
string handling بکارگیری رشته
string processing languages زبانهای پردازش رشته
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
suspension insulator string عایقسیمهایمتراکم
cut-string stairs بغل بند باز
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com