English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
string beans انواع لوبیا سبز
Other Matches
beans ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
beans باقلا
beans لوبیا
beans دانه حبه
beans چیزکم ارزش وجزئی
castor beans کرچک
spill the beans <idiom> چغلی کردن ،فاش کردن راز
runner beans رجوع شود به bean pole
french beans لوبیا سبز
kidney beans لوبیا قرمز
baked beans لوبیای قرمز پخته شده و گوشت خوک
full of beans <idiom> پرانرژی
kidney beans لوبیاقرمز
French beans لوبیای سبز
French beans لوبیا
green beans لوبیا سبز
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . موضوعی را لو دادن
string along <idiom> فریفتن
string out <idiom> کش دادن چیزی
to string up somebody کسی را دار زدن
to string up somebody بدار آویختن کسی
inner string زهداخلی
string course رخبام
string course هره
string along وفق داشتن معوق گذاردن
string along موافق بودن
to string up دارزدن
to string up خفه کردن
second string بازیگر ذخیره
to string up اماده کردن
to string up کوک کردن
to string up به هیجان اوردن
G-string لنگ باریک
G-string پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
first string درجه یک
first string منظم
first string دائمی
string course قطاربندی
string : زه
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string زه دارکردن
string بصف کردن
string به نخ کشیدن
string چسبناک دراز
string ریشهای
string نخ مانند
string : ریش ریش
string کشیدن
string زه انداختن به
string رشته کردن نخ کردن
string قطار
string ردیف سلسله
string سیم
string رشته
string نخ ریسمان
string زهی
string سری پیام یک سری گلوله
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string رشته خالی
string فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string رشته کردن
string برچسب مشخصات یک رشته
string تعداد حروف یک رشته
string متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
string variable متغیر رشته
string tie کراوات باریک
string picture روزنه کمان
string operation عملکردرشتهای
string operation عملیات رشتهای
stup string رشته تنظیم
outer string زهبیرونی
casing first string عایقاولینطناب
the look end of a string ان سر نخ که باز و ازاد است
symbolic string رشته علائم
to harp on one string پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
to harp on one string پاتوی یک کفش کردن
string's heddle ورد
string's heddle نخ کجی
string manipulation دستکاری رشتهای
string bean انواع لوبیا سبز
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
leading string ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
follow the string وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
empty string رشته خالی
string hand دستی که زه را می کشد
draw string بند لیفه
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
character string رشته کاراکتری
character string رشته دخشهای
string dampener صداگیر
bit string رشته بیتی
bit string رشته ذرهای
alphabetic string رشته الفبائی
string quartets ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
shoe string بند کفش
navel string بند ناف
null string رشته پوچ
string manipulation دستکاری رشته
string length طول رشته
string handling بکارگیری رشته
string formula فرمول رشتهای
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string file پرونده رشتهای
string silencer صداگیر
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string bass کنترباس
null string رشته تهی
search string رشته جستجو
shot string ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
string arm بازوی زه کش
string band دسته موزیک سازهای سیمی
string bass ویولون سل بم
string processing languages زبانهای پردازش رشته
cut-string stairs بغل بند باز
suspension insulator string عایقسیمهایمتراکم
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com