Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
English
Persian
string handling
بکارگیری رشته
Other Matches
handling
رسیدگی
handling
بررسی
handling
لمس
handling
اداره
handling
دستکاری کردن
handling
کار کردن با
handling
دست به دست کردن
handling
خطای دست
handling
جابجایی
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
ship handling
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
handling of goods
جابجایی کالا
handling bridge
پل بار
handling of goods
جابجایی امتعه
materials handling
جابجایی مواد
file handling
پرونده گردانی
handling equipment
تجهیزات بار
exception handling
استثنا گردانی
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
error handling
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
data handling
داده گردانی
claims handling
رسیدگی به شکایات
ship handling
مانور با کشتی
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
material handling bridge
پل بارگیری
material handling bridge
پل باربری
material handling crane
جراثقال انتقال بار
fuel handling sequence
سکونساستعمالسوخت
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
rough handling of a thing
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
string along
<idiom>
فریفتن
to string up
خفه کردن
to string up
اماده کردن
to string up
کوک کردن
to string up
به هیجان اوردن
G-string
لنگ باریک
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
string out
<idiom>
کش دادن چیزی
inner string
زهداخلی
to string up
دارزدن
to string up somebody
کسی را دار زدن
second string
بازیگر ذخیره
string
سری پیام یک سری گلوله
first string
درجه یک
first string
منظم
first string
دائمی
string along
موافق بودن
string along
وفق داشتن معوق گذاردن
string course
هره
string course
رخبام
string course
قطاربندی
to string up somebody
بدار آویختن کسی
string
رشته کردن نخ کردن
string
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string
نخ مانند
string
بصف کردن
string
زه دارکردن
string
رشته خالی
string
رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string
تعداد حروف یک رشته
string
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string
زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string
مربی خم کردن کمان و بستن زه
string
عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string
رشته کردن
string
: زه
string
چسبناک دراز
string
زهی
string
نخ ریسمان
string
برچسب مشخصات یک رشته
string
رشته
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string
سیم
string
قطار
string
: ریش ریش
string
ریشهای
string
کشیدن
string
ردیف سلسله
string
زه انداختن به
string
به نخ کشیدن
string formula
فرمول رشتهای
string manipulation
دستکاری رشته
string picture
روزنه کمان
string operation
عملکردرشتهای
string manipulation
دستکاری رشتهای
string operation
عملیات رشتهای
string tie
کراوات باریک
string's heddle
نخ کجی
casing first string
عایقاولینطناب
string length
طول رشته
to harp on one string
پاتوی یک کفش کردن
to harp on one string
پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
outer string
زهبیرونی
the look end of a string
ان سر نخ که باز و ازاد است
symbolic string
رشته علائم
stup string
رشته تنظیم
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
string variable
متغیر رشته
string's heddle
ورد
string fingers
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string file
پرونده رشتهای
follow the string
وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
string bean
انواع لوبیا سبز
string beans
انواع لوبیا سبز
shoe string
بند کفش
string quartet
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
alphabetic string
رشته الفبائی
empty string
رشته خالی
string hand
دستی که زه را می کشد
draw string
بند لیفه
bit string
رشته ذرهای
bit string
رشته بیتی
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
character string
رشته کاراکتری
character string
رشته دخشهای
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
leading string
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string bass
کنترباس
string bass
ویولون سل بم
string band
دسته موزیک سازهای سیمی
string arm
بازوی زه کش
string silencer
صداگیر
shot string
ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
search string
رشته جستجو
null string
رشته تهی
null string
رشته پوچ
navel string
بند ناف
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
string dampener
صداگیر
cut-string stairs
بغل بند باز
suspension insulator string
عایقسیمهایمتراکم
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
bow string truss
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com