Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
English
Persian
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
Other Matches
walking
گردش
walking
راه رونده
walking leg
پاهایراهرونده
walking beam
میل لنگ
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
elegant walking
راه رفتن باوقار
walking delegate
نماینده سیار
walking dictionary
فرهنگ متحرک
walking library
کتابخانه متحرک
walking library
شخص دانشمند
walking stick
عصا
walking stick
چوبدستی
sleep walking
خوابیده گردی
chinese walking
سد ختایی
chinese walking
سد چین
sleep walking
خوابیده روی انتقال نومی
walking sticks
حشره راست بال امریکایی
walking sticks
چوبدستی
walking sticks
عصا
walking stick
حشره راست بال امریکایی
walking papers
ورقه خاتمه خدمت
walking patient
مریض سرپایی
walking on eggshells
<idiom>
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
at walking pace
با سرعت پیاده روی
race walking
مسابقه راهپیمایی
walking papers
<idiom>
برگه اخراج
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
walking frame
قالبچهارپا
with one's back to the walking
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
walking ticket
ورقه خاتمه خدمت
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
He was walking with slow steps .
با قدمهای آهسته راه می رفت
You should always be careful walking alone at night.
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
first string
درجه یک
first string
منظم
second string
بازیگر ذخیره
string
مربی خم کردن کمان و بستن زه
to string up somebody
بدار آویختن کسی
first string
دائمی
to string up somebody
کسی را دار زدن
to string up
به هیجان اوردن
G-string
لنگ باریک
to string up
اماده کردن
to string up
خفه کردن
to string up
دارزدن
inner string
زهداخلی
string course
قطاربندی
string course
رخبام
string course
هره
string along
وفق داشتن معوق گذاردن
string along
موافق بودن
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
string along
<idiom>
فریفتن
string out
<idiom>
کش دادن چیزی
to string up
کوک کردن
string
رشته کردن
string
زه دارکردن
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string
سری پیام یک سری گلوله
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string
عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string
زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string
برچسب مشخصات یک رشته
string
رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string
رشته خالی
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string
تعداد حروف یک رشته
string
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string
بصف کردن
string
نخ ریسمان
string
زهی
string
قطار
string
ردیف سلسله
string
سیم
string
زه انداختن به
string
کشیدن
string
: ریش ریش
string
نخ مانند
string
ریشهای
string
رشته
string
چسبناک دراز
string
: زه
string
به نخ کشیدن
string
رشته کردن نخ کردن
to harp on one string
پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
the look end of a string
ان سر نخ که باز و ازاد است
symbolic string
رشته علائم
stup string
رشته تنظیم
casing first string
عایقاولینطناب
outer string
زهبیرونی
string's heddle
ورد
string length
طول رشته
string's heddle
نخ کجی
draw string
بند لیفه
to harp on one string
پاتوی یک کفش کردن
string hand
دستی که زه را می کشد
bit string
رشته بیتی
search string
رشته جستجو
shot string
ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
bit string
رشته ذرهای
alphabetic string
رشته الفبائی
string quartets
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
null string
رشته تهی
null string
رشته پوچ
navel string
بند ناف
empty string
رشته خالی
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
character string
رشته کاراکتری
character string
رشته دخشهای
follow the string
وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
leading string
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
string arm
بازوی زه کش
string band
دسته موزیک سازهای سیمی
string formula
فرمول رشتهای
string handling
بکارگیری رشته
string manipulation
دستکاری رشته
string manipulation
دستکاری رشتهای
string operation
عملیات رشتهای
string operation
عملکردرشتهای
string picture
روزنه کمان
string tie
کراوات باریک
string variable
متغیر رشته
string fingers
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string file
پرونده رشتهای
string silencer
صداگیر
string dampener
صداگیر
string bean
انواع لوبیا سبز
string beans
انواع لوبیا سبز
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string bass
کنترباس
shoe string
بند کفش
string bass
ویولون سل بم
cut-string stairs
بغل بند باز
suspension insulator string
عایقسیمهایمتراکم
bow string truss
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com