Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English
Persian
structural damage
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
Other Matches
structural
ساختاری
structural
بنیادی
structural
ساختی
structural
ساختمانی
structural
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
structural psychology
روانشناسی ساخت گرا
structural formula
فرمول گسترده
structural formula
فرمول ساختاری
structural graph
گراف ساختاری
structural inflation
تورم ساختاری
structural joints
درزهای ساختمانی
structural joints
درزهای استخوان بندی ساختمان
structural form
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
structural form
شکل بنیانی
structural analysis
محاسبات طرح ساختمانی
structural concrete
بتن ساختمانی
structural concrete
بتن سازهای
structural design
طرح و محاسبات ساختمانی
structural crack
ترک ساختمانی
structural draftsman
نقشه کش ساختمانی
structural drawing
نقشه ساختمانی
structural element
بخش سازهای
structural engineering
مهندسی محاسب
structural equilibrium
تعادل ساختاری
structural equilibrium
تعادل بنیانی
structural factor
ضریب ساختمانی
structural failure
نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
imperfect structural
ساختمان ناتمام
structural logic
منطق ساختی
structural transformation
تغییر شکل ساختمانی
structural design
طرح ساختاری
structural valley
دره احداثی
structural unemployment
بیکاری بنیادی
structural unemployment
بیکاری ساختاری
structural timber
الوار ساختمانی
structural steel
فولاد سازهای
structural requirement
نیاز استاتیکی
structural section
مقطع سازهای
structural steel
تیر فولاد یا اهن ساختمانی
structural steel
فولاد ساختمانی
structural member
عضو ساختمانی
condensed structural formula
فرمول ساختاری فشرده
commercial structural steel
فولادسازهای تجارتی
commercial structural steel
فولاد ساختمان تجارتی
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
structural steel work
اسکلت بندی فلزی ساختمان
structural steel sheet
ورق فولاد ساختمانی
damage
آسیب
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
What's the damage?
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
damage
صدمه
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
خسارت
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
ضرر
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
زیان
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
do damage
خسارت زدن
damage
اسیب دیدن
damage
ضایعات رزمی
damage
صدمه دیدن ازون
damage
ضرر زدن خسارت دیدن اسیب
damage
غرامت ضرر
damage
صدمه دیدن
damage
آسیب رساندن به چیزی
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
damage
زیان
damage
خسارت
damage
گزند
damage
غرامت معیوب کردن
damage
خسارت زدن زیان زدن
damage
اسیب
damage
ضرر
damage
خسارت غرامت
damage
تاوان
certificate of damage
گواهی خسارت
brain damage
اسیب مغزی
actual damage
خسارت واقعی
damage control
کنترل کردن خسارات
water damage
خسارت اب دیدگی
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
collateral damage
خساراتمادیجنگ
general damage
خسارت عمومی
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
consequential damage
خسارت غیر مستقیم
damage radius
شعاع خطر مین
moral damage
ضرر معنوی
moral damage
خسارت معنوی
material damage
خسارت مادی
light damage
خسارت جزئی یا سبک
irreversible damage
اسیب جبران ناپذیر
indirect damage
ضرر غیر مستقیم
damage feasant
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
general damage
خسارت کلی
damage in transit
خسارت در هنگام ترانزیت
fractional damage
خسارت جزئی
effective damage
ضایعات موثر
direct damage
ضرر مستقیم
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
damage threat
احتمال تولید خسارت
damage radius
شعاع منطقه خسارت
proceeding for damage
دعوی خسارت
special damage
خسارت مخصوص
damage control
کنترل خسارات
damage control
اسیب گیری
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
effective damage
خسارت موثر
damage assessment
تعیین خسارات
damage criteria
میزان خسارات
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
criminal damage
تخریب جزائی
damage criteria
میزان ضایعات
damage density
چگالی اسیب رسانی
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
bomb damage assessment
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
damage control book
راهنمای کنترل خسارات
accident damage to property
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
sea water damage
خسارت اب دریا
The damage can't have been caused accidentally.
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
to damage somebody's good reputation
به شهرت کسی خسارت زدن
damage control party
گروه اسیب گیر
damage control bills
دستورالعمل کنترل خسارات
minimal brain damage
کمترین اسیب مغزی موثر
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
area damage control party
گروه کنترل خسارات منطقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com