Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (5 milliseconds)
English
Persian
student residence permit
جواز اقامت دانشجوئی
Other Matches
residence permit
پروانه اقامت
permit of residence
پروانه اقامت
residence permit
جواز اقامت
permit of residence
جواز اقامت
permanent residence permit
جواز اقامت دائمی
student
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student
شاگرد
student t
تی استودنت
student
شاگرد اهل تحقیق
student
دانش اموز
student
دانشجو
graduate student
دانشجوی بعد از لیسانس
fellow student
همشاگردی
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
student of medicine
شاگردیامحصل طب
student teacher
شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
student teacher
کارورز معلمی
student teaching
کارورزی معلمی
mature student
دانشآموزبزرگسال محصلاکابر
straight "A " student
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
to permit somebody something
به کسی اجازه چیزی را دادن
permit
جواز
permit
اجازه
permit
پروانه جواز
permit
پروانه پته
permit me to say
اجازه دهید بگویم
permit
مجاز کردن
permit
ندیده گرفتن
permit
رواکردن
permit
اجازه دادن
residence
مقر
residence
محل اقامت
residence
اقامتگاه
residence
سکونت سکنی
residence
مسکن
to be in residence
مقیم یا ماندنی بودن
in residence
مقیم
building permit
پروانه ساختمان
permit holder
صاحب جواز
to permit oneself
بخود اجازه دادن
to permit oneself
اجازه خواستن
chief residence
مقرعمده حاکم نشین
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
three bedroom residence
خانه سه اطاق خوابه
hall of residence
خوابگاهیااتاقمتعلقبهدانشگاه
passport of residence
گذرنامه اقامت
write permit ring
چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
half residence time
نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
tow bedroom residence
خانه دو اطاق خوابه
to give notice to quit
[one's residence]
لغو کردن اجاره نامه
[و ترک ساختمان]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com