English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
submarine chaser قایق مامور تعقیب زیر دریایی
submarine chaser ناوچه ضد زیردریایی
Other Matches
chaser دنبال کننده
chaser آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
chaser قلم تراش
chaser اسکنه
chaser اسب مسابقه با مانع
chaser مفتش هواپیمای شکاری
chaser نگهبان
chaser تعقیب کننده
chaser مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
progress chaser نافر پیشرفت
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
shark chaser کیسه ضد کوسه
I'll have a beer with a rum chaser. لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
oval faced chaser punch قلم خوشه
submarine زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
submarine خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine با زیردریایی حمله کردن
submarine تخته موج بیش از حد کوچک
submarine زیردریا حرکت کردن
submarine تحت البحری
submarine زیر دریایی
submarine pipeline خطلولهزیردریایی
submarine boat زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
submarine canyon تنگهزیردریایی
submarine sanctuaries مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
killer submarine زیردریایی شکاری
lifeguard submarine زیردریایی نجات
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
nuclear submarine زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
submarine boat زیردریایی
conventional submarine زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
submarine ladle پاتیل بمبی شکل
anti submarine carrier ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
nuclear powered submarine submarine nuclear
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com