English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English Persian
subordinate class طبقه وابسته
Other Matches
subordinate وابسته
subordinate تابع
subordinate فرعی پایین تر
subordinate مرئوس
subordinate تابع قراردادن
subordinate زیردست یامطیع کردن
subordinate فرمانبردار
subordinate تبعی
subordinate زیردست
subordinate زیرامر
subordinate تحت امر یکانهای تابعه
subordinate مادون
subordinate clauses جملهوارهی فرعی
subordinate clauses بند وابسته
subordinate clause جملهوارهی فرعی
subordinate clause بند وابسته
subordinate coajunction حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
first class طبقه یک
third class سومین دسته
third class درجه سوم بلیط درجه 3
third-class سومین دسته
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
first class درجه اول
first class ممتاز
second class درجه دوم
second class وسط
second class دومین درجه
second class دومین مرتبه
second class درجه 2
second class فرعی
the th class p برنامه دانشپایه ششم
first class بهترین
second-class درجه دوم
first-class درجه اول
first-class درخورمردم طبقه یک بهترین
first class فرست کلاس
second class درجه دو
first class درجه یک
class کلاس
class طبقه بندی کردن رده
class رسته گروه
class گروه وزنی ورزشکار ممتاز
class ردیف
class دانشپایه
class رده
class هماموزگان
class نوع
class در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class قشر
class دسته
class طبقه
class زمره جور
leisure class طبقه مرفه
second class lever اهرم نوع دوم
high-class مرغوب
non producing class طبقه نامولد
private first class سرباز یکم
ruling class طبقه حاکم
private first class سربازیکم
laboring class طبقه کارگر
intellectual class طبقه روشنگر
insulation class کلاس عایق بندی
feudal class طبقه فئودال
class c amplifier فزون ساز درجه سی
first class brick اجر ممتاز
first class brick اجر خوب پخته شده
first class brick اجر قرمز
first class brick اجر درجه یک
first class cricket مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
first class lever اهرم نوع اول
he stands first in his class او در کلاس خود
he stands first in his class اول است
insulation class کلاس ایزولاسیون
feudal class طبقه زمیندار
second class ticket بلیت درجه دوم
class ring حلقهطبقهای
first-class cabin قسمتclass_first
evening class مدرسهشبانه
reception class اولینکلاسیکهبچههامیروند
top-class عالی بااستانداردبالا
He is at the bottom of the class. اوشاگرد آخر کلاس است
economy class درجه توریستی
economy class اکونومی کلاس
standard class درجه استاندارد
lower class طبقه پست وپایین اجتماع
lower class طبقه پایین جامعه
lower class طبقه اجتماعی کم درآمد
lower class طبقه محروم
lower class سطح پایین [اجتماع]
lower class بی کلاس [در جامعه]
high-class درجه یک
high-class کهبد
sergeant first class گروهبان دوم
sergeant first class استوار دوم
social class طبقه اجتماعی
soil class طبقه بندی خاک
spectral class گونه طیقی
spectral class طبقه بینابی
lower class طبقه سوم [اجتماع]
superordinate class طبقه فراگیر
third class lever اهرم نوع سوم
third class road جاده درجه سه
word class ردهایازلغاتمثلاسم صفت فعل و...
toiling class طبقه رنجبر
high-class بلندپایه
high-class از طبقات بالا
high-class والا مقام
lower class طبقه عوام
class conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
bourgeois class طبقه بورژوا
capitalist class طبقه سرمایه دار
class a amplifier فزون ساز درجه ا
class ab amplifier فزون ساز درجه ا ب
class b allotment کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
class b amplifier فزون ساز درجه ب
class barrier مانع طبقهای
class book کتاب کلاسی
class consciousness اگاهی طبقهای
class consciousness شعور طبقهای
class culture فرهنگ طبقهای
class d allotment کسورات بیمه
class distinctions اختلاف طبقاتی
class e allotment کسورات اقساط ماهیانه
class f allotment کسورات حق مسکن
class i activity فعالیت امادی طبقه 1
bourgeois class طبقه سوداگر
age class رده سالخور
age class رده سنی
class-conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
working class طبقه کارگر
working class مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش
upper class وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper class وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class طبقه مرفه
upper class طبقه بالا
middle class طبقه متوسط
middle class طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class طبقه پایین
world class در سطح جهانی
world-class در سطح جهانی
class i activity اجرای اماد طبقه 1
class i installation انبار اماد طبقه 1
exploiting class طبقه بهره کش
class q allotment کسورات حق مسکن درجه داران
class of suplies طبقه کالاها
class of suplies گروه کالاها
class n allotment کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
class mobility تحرک طبقهای
class mobility تحرک طبقاتی
class limits حدود طبقه
class iv supplies اماد طبقه 4
class status پایگاه طبقهای
class structure ساخت طبقاتی
exploiting class طبقه استثمار کننده
exploited class طبقه بهره ده
exploited class طبقه استثمار شده
class v supplies اماد طبقه 5
class system نظام طبقاتی
class struggle مبارزه طبقهای
class struggle مبارزه طبقاتی
class interval فاصله طبقه
class interval حدود طبقه
class interval دامنه طبقه
class ii installation تاسیسات اماد طبقه 2
class ii property اموال طبقه 2
class ii installation انبار اماد طبقه 2
class ii supplies اماد طبقه 2
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
class ii activity فعالیت امادی طبقه 2
class i supplies اماد طبقه 1
class i property اموال طبقه 1
class i property کالای طبقه 1
class inclusion درون گنجی طبقهای
class i installation تاسیسات اماد طبقه 1
class interests منافع طبقاتی
class ii property کالای طبقه 2
middle-class person عضو طبقه متوسط
member of the middle class عضو طبقه متوسط
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
class a pay reservation کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
class improvement plan طرح بهبودناو
class improvement plan طرح توسعه ناو
class iii supplies اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
class common behaviors رفتارهای نوعی طبقه
upper middle class طبقه متوسط بالا [در اجتماعی]
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
The working (middle,upper)class. طبقه کارگر (متوسط بالا )
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com