English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
subscriber's station مرکز مشترک
Other Matches
subscriber مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber اعانه دهنده
subscriber امضاکننده
subscriber تعهد کننده
subscriber متعهد
subscriber 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber امضاء کننده
subscriber مشترک
subscriber's cable کابل اتصال
local subscriber مشترک تلفنی محلی
local subscriber مشترک داخلی
subscriber line خط مشترک [مخابرات]
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
subscriber of shares پذیره نویس سهام
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
subscriber's line خط متعلق به مشترک
telephone subscriber مشترک تلفنی
subscriber's cable کابل مشترک
subscriber's line خط مشترک
subscriber's number شماره مشترک
digital subscriber line [DSL] خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
asymmetric digital subscriber line [ADSL] خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
high bit-rate digital subscriber line [HDSL] خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
on station اماده باش بالای هدف
on station پروازهواپیما بالای هدف
on station روی هدف
on station رسیدن به هدف
sub station پست فرعی
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station ایستگاه رله مخابراتی
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
station وقفه
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station موقعیت اجتماعی وضع
station استقرار یافتن
station مستقرکردن
station محل ماموریت
station سکون پاتوق
station پاسگاه
station محل
station پست
station درپست معینی گذاردن
station مقام مستقرکردن
station رتبه
station جا درحال سکون
station پایگاه
station مرکز
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station یا مقصد استفاده میشود
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station ایستگاه
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station جایگاه
repeater station مرکز تقویت کننده
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
station house مرکزکلانتری
station house ایستگاه کلانتری
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station car اتومبیل استیشن
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
slave station ایستگاه فرعی
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
station bill جدول محلها
remote station ایستگاه راه دور
remote station ایستگاه دوردست
pumping station تلمبه خانه
orienting station ایستگاه توجیه
master station ایستگاه اصلی
master station شاه ایستگاه
observation station دیدگاه
naval station پایگاه دریایی
mobile station فرستنده متحرک
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
railway station ایستگاه راه اهن
reading station ایستگاه خواندن
remote station ایستگاه دور دست
key station ایستگاههای کلید
relay station ایستگاه واسطه
relay station ایستگاه رله
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
loading station ایستگاه بارگیری
master station پست اصلی مخابرات
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
station entrance ورودیایستگاه
station circle چرخههواشناسی
receiving station ایستگاهدریافت
passenger station ایستگاهمسافرین
local station ایستگاهکانونی
intercom station ایستگاهداخلی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station ایستگاه ردیابی
station model مدلهواشناسی
station platform سکویایستگاه
train station ایستگاهقطار
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
railway station ایستگاه قطار
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station ایستگاهزیرزمینی
transmitting station ایستگاهارسال
work station محل کار
wireless station ایستگاه بی سیم
polling station حوزهرایگیری
transfer station محل اعزام افراد
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping در خط نگهداشتن ناو
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
telephone station جایگاه تلفن
telephone station تلفن خانه
wireless station فرستنده
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
traverse station ایستگاه پیمایش
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station محل انتقال افراد
to station oneself مقیم شدن
to station oneself جا گرفتن
tide station ایستگاه جزر و مد
station house ایستگاه راه اهن
clearing station پست تخلیه بیماران
battle station پایگاه رزمی
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station رصدخانه
ambulance station ایستگاه امبولانس
amateur station فرستنده تفننی
alert station ایستگاه اعلام خطر
alert station ایستگاه اماده باش
air way station خطوط هوایی
air way station ایستگاه کنترل
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station پست امدادی
battle station پایگاه جنگی
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station محل گندزدایی
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station انتقال تعویض محل خدمت
change of station تغییر محل ماموریت
central station نیروگاه مرکزی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station ایستگاه رادیو
broadcast station ایستگاه فرستنده
boat station جای خدمه قایق
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
action station وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
power station کارخانه برق
gas station پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
station wagons استیشن واگن
station wagons ماشین کبریتی
station wagon استیشن واگن
station wagon ماشین کبریتی
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station ایستگاه پلیس
police station مرکز پلیس
power station ایستگاه مولدنیرو
power station نیروگاه
action station محل جنگ
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master رئیس ایستگاه
space station ایستگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
fire station مرکز اتش نشانی
fire station اداره اتش نشانی
fire station پست اتش نشانی
fire station ایستگاه اتش نشانی
weather station ایستگاه هواشناسی
weather station ایستگاه هوا شناسی
police station کلانتری
climatological station ایستگاه هواشناسی
forward station ایستگاه جلو
exposure station ایستگاه هوایی
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
exempted station یکان مخصوص
enquiry station ایستگاه پرس و جو
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
homing station رادارردیاب
duty station محل خدمت
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
emergency station محل اضطراری
forward station پاسگاه جلویی
fuelling station ایستگاه سوختگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com