Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
substance and form
جوهروعرض
Search result with all words
Form without substance .
صورت بدون معنی
Other Matches
substance
ذات جوهر
substance
عین
substance
مسند
substance
دوام
substance
استحکام
substance
مفاد مفهوم
substance
جوهر
in substance
در اصل
in substance
اصولا
substance
ذات
substance
ماده
substance
ماده اصلی
substance
جنس
substance
شی
substance
جسم
toxic substance
ماده سمی
substance of endowment
عین موقوفه
abiotic substance
ماده بیجان
allelopathic substance
ماده دورساز
All show and no substance.
<proverb>
از ظاهر کسی نمی شود به باطنش پی پرد.
[ضرب المثل]
pure substance
جسم ناب
exereta substance
ماده پس داده
substance and accidents
جوهروعرض
substance withdrawal
ترک دارو
symmetry substance
ماده متقارن
dissymmetric substance
جسم نامتقارن
the colouring p of a substance
ماده رنگ دهنده جسمی
coloring substance
ماده رنگ
asymmetric substance
جسم بی تقارن
Catch not at the shadow and lase the substance.
<proverb>
به فرع نپرداز که اصل را از دست دهى.
in form
اماده
out of form
بدحالت
re form
دوباره درست کردن
in form
خوش حالت
out of form
غیراماده
three form
فرم تریو
form
برگه ورقه
form
تصویر وجه
form
صورت
form
روش
form
ترکیب
form
شکل قالب
form
ریخت
form
شکل
form
تشکیل دادن
form
فرم
form
تشکیل دادن ساختن
form
بشکل دراوردن
form
قالب کردن
form
پروردن
form
شکل گرفتن سرشتن
form
فراگرفتن
form
صورت دیس
form
طریقه
form
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form
شکل دادن
form
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form
یات مربوطه را وارد میکند
form
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
صفحهای از صفحات کامپیوتری
form
ایجاد یک شکل
form
ساخت
form
ورقه
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form
طرز ورفتار
form
نوع
form
قسم
form
سابقه فعالیت اسب
form
نظم فرم
form
امادگی
form
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
radial form
شکل ستارهای
sentential form
صورت جملهای
resonance form
شکل رزونانسی
reduced form
فرم تقلیل یافته
reduced form
فرم تعدیل شده
quadratic form
معادله درجه دوم
structural form
شکل بنیانی
proposal form
فرم پیشنهاد
quadratic form
شکل درجه دوم
normal form
صورت هنجار
normalized form
صورت هنجار
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
normal form
صورت عادی
pausal form
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
proposal form
فرم درخواست بیمه
meso form
شکل مزو
matter and form
جوهر و عرض
pyranose form
شکل پیرانوزی
keto form
شکل کتو
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
sight form
نمونه رصد
to form a plot
اسباب چینی کردن
to form into groups
گروه بندی کردن
to form into groups
دسته بندی کردن
to melted in to another form
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
to set a form
فرم بستن
tooth form
شکل دندانه
true form
فرم واقعی
turnaround form
شکل برگشت
wave form
شکل موج
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
registration form
فرم ثبت نام
eye-form
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
to form a plot
توط ئه دیدن
to form a notion
اندیشه کردن خیال بستن
to form a notion
تصور کردن
sliding form
قالب بندی کشویی
slip form
قالب لغزنده
solemn form
طریقه رسمی
solemn form
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
staggered form
شکل نامتقابل
standard form
صورت متعارف
structural form
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
tendering form
ورقه پیشنهاد
tendering form
برگ پیشنهاد برگ درخواست
the precatory form
صیغه تمنی یا در خواست
to form a habit
عادتی پیداکردن
to form a habit
تشکیل عادت دادن
form-piece
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
form letter
فرم نامه
continuous form
ورقه پیوسته
form cutter
دستگاه فرز پروفیل
die form
فشردن
die form
شکل دادن حدیدهای
eclipsed form
شکل متقابل
end of form
انتهای ورقه
endless form
ورقه بی انتها
erythro form
شکل اریترو
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
executable form
شکل قابل اجرا
executable form
فرم قابل اجرا
fanfold form
ورقه با تای بادبزنی
field form
نمودار میدان
form alignment
هم ترازی ورقه
form block
بلوک فرمکاری
continued form
دنباله
complement form
فرم متمم شکل متمم
complement form
صورت متمم
form letters
فرم نامه
life form
زی نمود
application form
برگ درخواست
boat form
شکل قایقی
boat form
قایقی شکل
canonical form
صورت متعارفی
canonical form
شکل رزونانسی
coding form
ورقه برنامه نویسی
coding form
فرم برنامه نویسی
coil form
مغزی پیچک
coil form
نوع بوبین
coil form
شکل بوبین
cold form
در حالت سرد شکل دادن
complement form
صورت متممی
form determinant
تعیین کننده شکل
form drag
مقاومت ناشی از شکل جسم
in due form
بطرز شایسته
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form work
قالب بندی
form work
کاذب سازی
form work
کفراژ
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
form lining
پوشش قالب بندی
furanose form
شکل فورانوزی
in a tabular form
بشکل جدول یافهرست
gauche form
شکل کج
in a topic form
بصورت عنوان
in binding form
به وجه ملزم
form utility
مطلوبیت شکلی
form line
خط متساوی البعد
form insulation
عایق کاری قالب
form feed
خورش ورقه
form factor
ضریب شکل
form line
خط بین نقاط هم ارتفاع
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
form mill
فرز کردن پروفیل
form feed
تغذیه کاغذ
form drag
پسای شکل
claim guarantee form
مطالبه پرداخت ضمانتنامه
To form a queue. To line up.
صف بستن ( کشیدن )
FI'll in the job application form.
این برگ درخواست کاررا پرکنید
backus naur form
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
atomic form factor
عامل شکل اتمی
atomic form factor
ضریب پراکندگی اتمی
skew boat form
شکل قایقی تابدار
form room
[British
کلاس درس
contract in set form
قرارداد تیپ
form letter program
برنامه فرم نامه
data entry form
فرم ورودی داده ها
free form defects
خالی از خطا
customs entry form
افهارنامه گمرکی
collapsible form work
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
form wound coil
سیم پیچ قالبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com