Dictiornary-Farsi | sugar carbon | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 149 (8 milliseconds)

English	Persian
sugar carbon	زغال قند


Other Matches

Some sugar, please.	لطفا مقداری شکر.
how is sugar	بهای قندچیست قند درچه حال است
sugar	شیرین کردن متبلور شدن
sugar	تبدیل به شکر کردن
sugar	ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar	شیرینی
sugar	شکر
sugar	قند
sugar loaf	کله قندی
sugar loaf	کله قند
sugar candy	شیرینی
sugar candy	نبات
sugar apple	سیب دارچینی
sugar loaf	بشکل کله قند
sugar maple	افرای قندی
sugar maple	افرای سخت
sugar tongs	قند گیر
weight the sugar	قند را بکشید
brown sugar	شکر خام
brown sugar	شکر سرخ
wood sugar	قند چوب
wood sugar	گزیلوز
sugar apple	سفرجل هندی
sugar basin	شکردادن
corn sugar	دکستروز
compound sugar	اولیگوساکارید
granulated sugar	شکر
grape sugar	گلوکز راست بر
grape sugar	دکستروز
loaf sugar	قند کله
lump sugar	قند کلوخه یاقالبی یاخرد
maple sugar	شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
milk sugar	لاکتوز
moist sugar	شکر خام
moist sugar	شکر مازندران
much sugar was left	قند زیادی باقی ماند
foots of sugar	پس مانده یا سلف قند
sugar basin	قند دادن
fruit sugar	fructose=
barley sugar	آب نبات
sugar beet	چغندر قند
What invert sugar	قند معکوس چیست
sugar daddy	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy <idiom>	پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
barley-sugar	ستون مارپیچی
to sugar the pill <idiom>	چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
sugar-apple	سیتافال هندی
sugar cane	نیشکر
cane sugar	نیشکر
sugar lump	قطعهمکعبیشکر قندحبه
icing sugar	نوعیشکرکهبرایساختشیرینیکاربرددارد
beet sugar	قند چغندر
sugar daddies	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
caster sugar	شکر آشپزی
demerara sugar	شکر زرد و درشت
amino sugar	قند امین دار
beet sugar	شکر چغندر
the sugar ran short	قندمان کم امد
we ran short of sugar	قندمان کم امد
to sugar-coat the pill [American E] <idiom>	چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
carbon	C :symb
carbon	الماس بیفروغ
carbon	ذغال خالص
carbon	ذغال
carbon	کربن
gas carbon	ذغال قرع
hydro carbon	ترکیب هیدروژن و کربن
be a carbon copy <idiom>	دقیقا مثل دیگری بودن
tertiary carbon	کربن نوع سوم
tertiary carbon	کربن 3 درجه
primary carbon	کربن 1 درجه
primary carbon	کربن نوع اول
secondary carbon	کربن 2 درجه
carbon dating	اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
secondary carbon	کربن نوع دوم
carbon dioxide	گازکربنیک
anomeric carbon	کربن انومری
asymmetric carbon	کربن بی تقارن
battery carbon	زغال باتری
carbinol carbon	کربن کربینول
carbon arcwelding	جوش قوسی بوسیله کربن
carbon black	دوده
carbon brush	زغال کربنی
carbon brush	ذغال
carbon cell	پیل کربنی
carbon contact	کنتاکت کربنی
carbon cycle	سیکل کربن
carbon deposite	لایه کربن
carbon disk	قرص زغالی
active carbon	کربن فعال
activated carbon	ذغال فعال شده
carbon copies	رونوشت کاربنی
carbon copies	ورق کاربن
carbon copies	رونوشت
carbon copies	کپی نسخه غیراصل
carbon copy	رونوشت کاربنی
carbon copy	ورق کاربن
carbon copy	رونوشت
carbon copy	کپی نسخه غیراصل
carbon monoxide	منواکسید کربن
acetylenic carbon	کربن استیلنی
activated carbon	کربن فعال شده
carbon dioxide	دی اکسید کربن
cored carbon	کربن هسته دار
carbon fixed	کربن ثابت
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
carbon tape	نوارکاربنی
carbon rheostat	رئوستای کربنی
carbon steel	فولاد کربن یا فولاد سخت
carbon seal	وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
carbon ribbon	نوار کاربنی
carbon ribbon	ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
carbon paper	کاغذ کاربن
carbon free	ذغال ازاد
decolorizing carbon	ذغال رنگ زدا
carbon fixed	ذغال ثابت
carbon microphone	میکروفون زغالی
carbon holder	پایه کربن
carbon free	کربن ازاد
carbon resistor	مقاومت کربنی
coolant: carbon dioxide	سردکنندهدیاکسیدکربن
iron carbon alloy	الیاژ اهن و کربن
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
high carbon steel	فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
high carbon steel	فولاد با کربن زیاد
to trap something [e.g. carbon dioxide]	چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
He's a carbon copy of his father.	کپی پدرش است.
carbon zinc cell	پیل اولیه قابل حمل
iron carbon diagram	نمودار اهن- کربن
carbon dioxide therapy	درمان با انیدرید کربنیک
carbon pile regulator	نافم کربنی
carbon arc welding	جوشکاری با جرقه کربن
plain carbon steel	فولاد کربن غیرالیاژی
carbon chain polymer	بسپار زنجیر کربنی
blind carbon copy	در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
zinc carbon cell	پیل روی- زغال
zinc carbon cell	پیل لکلانشه
arc lamp carbon	کربن لامپ قوسی
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
carbon filament lamp	لامپ با افروزه کربنی
carbon battery plate	صفحه باتری کربنی
plain carbon tool steel	فولاد ابزار غیرالیاژی
single button carbon microphone	میکروفون تک زغالی
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
ultra high carbon steels	فولادهای فرا- پر- کربن
carbon pile voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ زغالی
carbon dioxide gas coolant	سردکنندهیگازدیاکسیدکربن
double button carbon microphone	میکروفون دو زغالی