English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (8 milliseconds)
English Persian
summary of monthly statement خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
Other Matches
monthly statement صورت وضعیت ماهیانه
monthly هر ماهه
monthly ماهی یکبار
monthly یکماهه
monthly ماهانه
monthly ماهیانه
monthly salary مواجب ماهیانه
monthly salary ماهانه
monthly allowance مقر ری ماهیانه
semi monthly روزنامه یامجله دوهفتگی
semi monthly پانزده روزیکبار
monthly rose خطمی درختی
monthly rose خطمی مجلسی
monthly allowance ماهیانه
monthly average متوسط ماهیانه
monthly payment پرداخت ماهانه
Deduct it from my monthly salary . زحمت را کم کردن
This is a monthly magazine ( periodical ) . این مجله ماهانه است
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
summary مختصر
summary موجز اختصاری
summary ملخص
summary انجام شده بدون تاخیر
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
the above was a summary مراتب فوق
summary اختصاری
summary خلاصه مختصر
summary خلاصه وضعیت
summary باشتاب
summary خلاصه
intelligence summary خلاصه اطلاعاتی
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary judgment حکمی که علیه ضامن صادر میشود
summary court دادگاه بدوی
summary conviction حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
summary card کارت خلاصه
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
summary jurisdictions محاکمات اختصاری
intelligence summary خلاصه وضعیت اطلاعاتی
summary trial محاکمه اختصاری
daily position summary خلاصه وضعیت محل کشتیهادر روی اب
daily movement summary خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
statement رای
statement نظر
r. between two statement مغایرت بین دوافهار
statement پاسخ
I/O statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
IF statement Gise کار دیگر را
IF statement Then این کار را انجام بده
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
statement ادعاء تصریح
dd statement دستور تعریف داده
dd statement statement definition data
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
d. of a statement تکذیب گفته ایی
statement بیان
statement شماره انتساب شده
statement صورتحساب اعلامیه
statement صورت
statement قطعنامه
statement تقریر صورتمجلس
statement کشف صورتحساب
statement ابلاغ
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statement عبارت
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 1-دستور برنامه که یک برنامه را هدایت میکند
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement بیانیه افهاریه
statement افهاریه
statement صورت وضعیت
statement صورت حساب
statement شرح توضیح
statement اعلامیه
statement تقریر
statement گفته بیانیه
statement حکم
statement بیانیه
statement اعلام کردن
statement افهار صورت حساب
statement تذکر
statement شرح
statement بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statement بیانیه دستور
statement افهار
statement گفته
statement بیان وضعیت
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control statement جمله کنترلی
conditional statement دستور شرطی
conditional statement حکم شرطی
compound statement جمله مرکب
common statement حکم اشتراک
action statement دستورالعمل اقدام
bank statement صورتحساب بانکی
statement number شماره حکم
statement number شماره دستور
statement of a claim افهار نامه
statement of affairs وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
statement of charge اعلام اتهامات
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
statement of defence لایحه دفاعیه
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
comment statement حکم توضیحی
call statement حکم فرا خوانی
statement on the debate بیانیه در مورد بحث
representation [statement] نظر
arithmetic statement حکم حسابی
representation [statement] رای
an absurd statement حرف بی معنی یا مزخرف
statement with debate بیانیه با بحث پیوسته
arithmetic statement دستورمحاسباتی
declarative statement عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
an absurd statement افهار نا معقول
assignment statement حکم انتساب دستورانتساب
assignment statement عبارت گمارشی
assignment statement جمله جایگزینی
continue statement حکم ادامه
assignment statement حکم گمارشی
representation [statement] پاسخ
statement label برچسب جمله
goto statement دستورالعملی در یک زبان سطح بالا
declaration statement حکم اعلانی
declaration statement جمله تعریفی
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
declarative statement حکم اعلانی
loss statement صورت سود و زیان
job statement حکم برنامه
declarative statement حکم افهاری
dimension statement حکم اعلان بعد
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
executable statement حکم اجرا پذیر
imperative statement حکم امری
executable statement جمله اجرایی
execute statement حکم اجرایی
execute statement دستور اجرایی
financial statement صورت وضعیت مالی
financial statement صورت مالی گزارش مالی
data statement حکم دادهای
programming statement حکم برنامه نویسی
procedural statement حکم رویهای
problem statement حکم مسئلهای
premium statement صورت اضافه ارزش سهام
receipt statement اعلامیه ورود
receipt statement رسید
provisional statement صورت وضعیت موقت
bank statement صورت حساب بانکی
statement label برچسب حکم
nonexecutable statement حکم غیرقابل اجرا
nonexecutable statement جمله غیر اجرایی
nonexecutable statement دستورالعمل اجراناپذیر
negation of statement انکار یا تکذیب گفتهای
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
data definition statement حکم تعریف داده ها
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
annual financial statement گزارش مالی سالانه
job control statement جمله کنترل کار
job control statement جمله کنترل برنامه
data definition statement دستورتعریف داده ها
input/output statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
We go a step even further and make the statement that . . . یک گام فراتر می گذاریم ومی گوئیم ...
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com