Dictiornary-Farsi | summary trial | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 106 (7 milliseconds)

English	Persian
summary trial	محاکمه اختصاری


Other Matches

summary	خلاصه وضعیت
summary	باشتاب
summary	خلاصه
summary	مختصر
summary	موجز اختصاری
summary	ملخص
summary	انجام شده بدون تاخیر
the above was a summary	مراتب فوق
summary	اختصاری
summary	خلاصه مختصر
the above was a summary	آنچه دربالا گفته شد
intelligence summary	خلاصه اطلاعاتی
summary jurisdictions	محاکمات اختصاری
intelligence summary	خلاصه وضعیت اطلاعاتی
summary conviction	حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
summary judgment	حکمی که علیه ضامن صادر میشود
vehicle summary	فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
summary court	دادگاه بدوی
summary areas	مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
summary card	کارت خلاصه
summary court	دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
daily position summary	خلاصه وضعیت محل کشتیهادر روی اب
daily movement summary	خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
summary of monthly statement	خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
trial	تست
he was on his trial	او را محاکمه میکردند
trial	امتحان
trial	آزمایش
trial	آزمون
to go t. a trial	محاکمه شدن
new trial	اعاده دادرسی
re trial	اعاده دادرسی
new trial	محاکمه جدید تجدید محاکمه
trial	محاکمه محاکمه کردن
trial	ازمایش کردن ازمایشی
trial	امتحان کردن
trial	امتحان
trial	ازمایش
trial	سعی
trial	محاکمه
trial	رنج
trial	ازمایش امتحان
trial	دادرسی
trial	کوشش
trial	مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial on merits	رسیدگی ماهوی
trial on technicalities	رسیدگی شکلی
trial order	سفارش ازمایشی
trial lawyer	وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
He was put on trial.	او محاکمه شد. [حقوق]
trial court	دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trial elevation	درجه ازمایشی
trial elevation	درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial function	تابع ازمایشی
trial hole	گمانه
trial hole	چاه ازمایشی
trial jury	هیئت منصفه
trial rate	درصد ازمایش یک محصول
trial shot	گلوله ازمایشی
trial balloon <idiom>	یک دستی زدن
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
show trial	محاکمهعلنی
to put somebody on trial	کسی را محاکمه کردن
day of the trial	روز محاکمه
trial trip	مسافرت ازمایشی یا امتحانی
trial shot	تیر قلق گیری
trial shot	تیر ازمایشی
trial balance	تراز ازمایشی
trial balance	ترازنامه ازمایشی
trial attorney	وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
time trial	رکوردگیری در تمرین رکوردگیری
committed for trial	تسلیم متهم به دادگاه
speedy trial	دادرسی فوری
shaft beyond trial well	چاه پیشکار
trial offer	عرضه ازمایشی
to make a trial of	امتحان کردن
to make a trial of	ازمودن
public trial	دادرسی علنی
one trial learning	یادگیری یک کوششی
trial run	استفاده ازمایشی
trial runs	استفاده ازمایشی
acceptance trial	آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
catch trial	کوشش مچ گیری
field trial	مسابقه تازیهای شکاری
ex parte trial	دادرسی غیابی
time trial	مسابقه دوتمرینی
to buy on trial	بشرط امتحان خریدن
trial attorney	وکیل محاکمه
trial at the bar	محاکمه
trial and error	ازمایش ولغزش
trial and error	ازمایش و خطا
trial and error	روش کورمالی
trial and error	کوشش و خطا
trial and error	ازمون و خطا
trial and error	روش ازمایش و خطا
trial and erroe	سعی وامتحان
to undergo a trial	محاکمه شدن
trial and erroe	ازمایش و خطا
detention pending trial	توقیف احتیاطی
detention pending trial	حبس موقت
trial and error learning	یادگیری از راه کوشش و خطا
vicarious trial and error	کوشش و خطای نمادی
trial on procedural matters	رسیدگی شکلی
trial in presence of the parties	دادرسی حضوری
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb>	دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .