Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
sunday punch
کاراترین ضربه در بوکس
Other Matches
Sunday
یکشنبه
Sunday
مربوط به یکشنبه تعطیل
Sunday
یکشنبه را گذراندن
last sunday
همین یکشنبه که گذشت
last sunday
یکشنبه گذشته
Sunday Schools
مدرسهی یکشنبه
quinquagesima sunday
یکشنبه پیش ازلنت
Mothering Sunday
روزمادر
passion sunday
یکشنبه دوم پیش ازعیدرستاخیزمسیح یا عیدفصح
On Sunday night.
شب یکشنبه
Palm Sunday
یکشنبهی پیش از عید پاک
low sunday
اولین یکشنبه بعد از عید پاک
Sunday School
مدرسهی یکشنبه
rope yarn sunday
بعد از فهر ازاد
rope yarn sunday
بعد از فهرروز تعطیل
zero punch
سوراخ صفر
punch-up
بزن بزن
punch-up
زد و خورد
punch-up
کتک کاری
y punch
سوراخ کارت ستونی .
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
punch
سوراخ ایجاد کردن
punch
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch
مهر کردن سوراخ
punch
سوراخ کردن
punch
پهلوان کچل
punch
منگنه کردن سوراخ کردن
punch
منگنه
punch
مشت زدن بر
punch
مهر
punch
استامپ
punch
ضربت مشت قوت
punch
مشت
punch
کوتاه قطور
punch
توپ را با مشت زدن
punch
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch
پانچ
punch
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch
سوراخ کن
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch
بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch
ضربه با مشت
punch plier
انبر منگنه کاری
to punch a hole in
سوراخ کردن
punch position
موضع منگنه
ticket punch
بلیت سوراخ کن
tape punch
نوار منگنه کن
punch position
محل منگنه
punch press
پرس منگنه
punch room
اطاق منگنه زنی
punch the ball
مشت کردن دروازه بان
reproducting punch
منگنه تجدیدشده
reproducting punch
منگنه تولید شده
twelve punch
سوراخ سطر دوازدهم
wad punch
سنبه
You beat me to the punch.
تو از من سریعتر بودی.
To punch . To box .
مشت زدن
He has a strong punch.
ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
punch hole
گودالسوراخ
punch and pattern
سوراخوحککردن
paper punch
کاغذسوراخکن
twelve punch
منگنه سطر دوازدهم
punch-ups
زد و خورد
punch-ups
بزن بزن
punch-ups
کتک کاری
punch-drunk
گیجی
punch-drunk
سر بههوایی
punch-drunk
مشت مستی
zone punch
سوراخ دسته بندی
punch line
لب مطلب
center punch
مرکز منگنه
chadless punch
منگنه بی خرده کاغذ
control punch
منگنه کنترلی
control punch
پانچ کنترلی
digit punch
منگنه رقمی
double punch
منگنه مضاعف
draw punch
منگنه کششی
center punch
مرکز سوراخ
center punch
سنبه نشان
card punch
دستگاه کارت منگنه
punch line
جمله اساسی واصلی
punch-line
لب مطلب
punch-line
جمله اساسی واصلی
punch-lines
لب مطلب
punch-lines
جمله اساسی واصلی
as ptoud as punch
بسیار متکبر و از خود راضی
calculating punch
پانچ محاسباتی
card punch
کارت منگنه کن
eleven punch
سوراخ ردیف یازدهم
gang punch
منگنه دسته جمعی
numeric punch
منگنه عددی
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
punch card
کارت منگنه
punch card
برگ منگنه
punch ball
گلابی تمرین بوکس
pull a punch
در موقع ضربه دست را کشیدن
printing punch
منگنه کن با قابلیت چاپ
gang punch
منگنه گروهی
hollow punch
سمبه منگنه
kindey punch
ضربه خطا به پشت
lever punch
منگنه اهرمی
milk punch
مشروبات مخلوط با شیر وقند
multiple punch
منگنه چندگانه
Punch and Judy show
نمایش خیمه شب بازی
to punch in
[American E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
Punch and Judy shows
نمایش خیمه شب بازی
to punch out
[American E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
punch paper tape
نوار کاغذی منگنه
beat someone to the punch (draw)
<idiom>
قبل از هرکسی کاری را انجام دادن
punch card machine
ماشین کارت منگنه
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
paper tape punch
منگنه نوار کاغذی
paper tape punch
منگنه کن نوار کاغذی
oval faced chaser punch
قلم خوشه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com