Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 102 (7 milliseconds)
English	Persian
supplementary costs	هزینههای مکمل
supplementary costs	هزینههای اضافی
Other Matches
supplementary	اضافی
supplementary	اضافی مکمل
supplementary	کمکی
supplementary	موضع تکمیلی اضافی
supplementary	تکمیلی
supplementary	هم اورده
supplementary	تکمیلی پس اورده
supplementary	مکمل
supplementary	متمم
supplementary benefit	مبلغیکهدولتبهافرادبیدرآمدیاکمدرآمدمیپردازد
supplementary punishment	مجازات تکمیلی
supplementary position	موضع یدکی
supplementary position	موضع تکمیلی
supplementary maintenance	نگهداشت تکمیلی
supplementary income	درامد تکمیلی
supplementary charge	خرج تکمیلی
supplementary charge	خرج یدکی خرج اضافی
overall costs	هزینه کلی
on costs	هزینههای غیرمستقیم
on costs	هزنههای ثابت
costs	خسارت دادرسی
with costs	با هزینه دادرسی
with costs	بعلاوه هزینه دادرسی
costs	هزینه دادرسی
overall costs	هزینه کامل
at all [any] costs <adv.>	در هر حال [بی شرط]
construction costs	هزینه های ساختمان
spillover costs	هزینههای خارجی
security for costs	تامین هزینه دعوی
spillover costs	عوارض منفی خارجی
construction costs	هزینه های ساخت و ساز
standard costs	هزینههای استاندارد
standard costs	هزینههای نرمال
It costs quite a bit .	کلی پولش می شود
storage costs	هزینههای انبارداری
tangible costs	هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
total costs	هزینه کلی
What costs little is little esteemed . <proverb>	آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
I must get hold of her at all costs.	بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
At all costs . At any price .	به هر قیمتی که شده
total costs	هزینه کامل
running costs	پرداختروزانهپول
wage costs	مخارج دستمزد
valuation of costs	ارزش گذاری هزینه ها
transaction costs	هزینههای معاملاتی
to carry costs	هزینه مرافعه دادن
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
taxation of costs	مالیات هزینه دادرسی
selling costs	هزینههای فروش کالا
selling costs	هزینههای فروش
average costs	معدل هزینه کل محصولات
estimate of costs	تخمین مخارج
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed costs	هزینههای سرمایهای
fixed costs	هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
historical costs	هزینه اولیه
historical costs	هزینه واقعی
holding costs	مخارج نگهداری
environmental costs	مضار زیست محیطی
design costs	هزینههای طراحی
bill of costs	صورت هزینه دادرسی
building costs	هزینههای ساختمان
carriage costs	هزینه باربری
carriage costs	هزینه حمل و نقل
comparative costs	هزینههای نسبی
costs arabicus	قسط شیرینی
costs of proceedings	مخارج عدلیه
costs of proceedings	هزینه دادرسی
implicit costs	هزینههای ضمنی
implicit costs	هزینههای نامرئی
prime costs	هزینههای اولیه
real costs	هزینههای واقعی
overhead costs	هزینههای عمومی
overhead costs	هزینههای حاشیهای
overhead costs	هزینههای اضافی
overhead costs	هزینههای بالاسری
recurring costs	هزینههای تکرار شونده
ordering costs	هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
ordering costs	هزینههای مربوط به سفارش کالا
joint costs	هزینههای مشترک
joint costs	هزینه مشترک
avoidable costs	هزینههای قابل اجتناب
material costs	هزینههای مواد
secondary costs	هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
operational costs	هزینههای عملیاتی
internalization of costs	داخلی کردن هزینه ها
free of shipping costs <adj.>	ارسال مجانی
additional costs [expenses]	هزینه های اضافی
additional costs [expenses]	هزینه نهایی
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
free of forwarding costs <adj.>	ارسال مجانی
free of shipping costs <adj.>	ارسال رایگان
life cycle costs	هزینههای دوره عمر یک محصول
measurement of benefits and costs	اندازه گیری منافع و هزینه ها
direct materials costs	هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
to fix a person with costs	هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
free of forwarding costs <adj.>	حمل رایگان
free of shipping costs <adj.>	حمل رایگان
free of forwarding costs <adj.>	ارسال رایگان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com