English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
surface charge بار سطحی
Search result with all words
density of surface charge چگالی بار سطحی
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
Other Matches
surface to surface missile موشک زمین به زمین
surface صاف کردن
surface تسطیح کردن بالاامدن
surface سطحی جلادادن
surface فاهری
surface بیرون نما
surface zero نقطه صفر زمین
surface فاهر
surface zero نقطه صفرترکش اتمی زمینی
surface course لایه رویی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface سطح
surface سطحی
surface رویه فاهر
surface نما دادن روامدن
surface نما بیرون
surface پوشش
surface رویه دادن
on the surface جلادادن
surface صاف کردن صیقلی کردن
of the surface در صورت فاهر از بیرون
of the surface فاهری نمادادن رودادن
of the surface جلادادن
on the surface درصورت فاهر از بیرون
on the surface در فاهر
on the surface فاهری نمادادن رودادن
surface پوشش شوسه سطح
surface رویه
of the surface درفاهر
surface dressing پوشش سطحی
surface mission ماموریت دفاع زمینی
surface of rupture سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
surface ornament تزیینات سطحی
developable surface سطح گسترا
surface digging استخراج معادن در سطح زمین
surface dive غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
surface drains زهکشهای سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
surface paint استر
surface inflow اب سطحی ورودی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface deterioration فرسودگی رویی
surface of revolution سطح تغییر
surface line طناب وصل به غواص و قایق
surface line خط تلفن و تلگراف تعجیلی
color surface سطح رنگ نما
control surface سطح فرمان
surface line خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
control surface سطح کنترل
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
surface interval فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
surface evaporation تبخیر سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface effect اثر سطح
surface of impact سطح اصابت
surface of impact سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
surface moisture رطوبت سطحی
surface mission پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
surface leakage نشت سطحی
demand surface میزان تقاضا
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
demand surface سطح تقاضا
surface irrigation ابیاری سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
hard surface سطح چیزی
ground surface کف زمین
surface speed سرعت محیطی
pressure surface سطح فشار
pressure surface سطح پیزومتریک
road surface رویه راه
rough surface رویه زبر
friction surface سطح اصطکاک ترمز
hard surface رافرش کردن
hard surface اجرفرش کردن سنگفرش کردن
level surface سطح تراز
lateral surface سطح جانبی
isobar surface سطح هم فشار
surface tensity کشش سطحی
nodal surface سطح گرهی
hidden surface سطح پنهان
heating surface سطح گرمایش
hard surface سخت کردن سطحی
free surface سطح ازاد
free surface مخازن ازاد اب
surface burning احتراق سطحی
surface burst ترکش روی سطح زمین
hidden surface سطح ناپیدا
surface color رنگ سطح
display surface سطح نمایش
surface burst ترکش سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface decarburization کربن گیری سطحی
surface area مساحت سطح
equipotential surface سطح هم پتانسیل
free surface سطح اب ازاد
rubbed surface رویه صاف
smooth surface رویه صاف
ruled surface سطح خط ساخته
seepage surface سطح تراوش
focal surface سطح کانون
stripped surface سطح صاف شده
surface corrosion خوردگی سطحی
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
playing surface مسطحمیزبازی
surface-to-air دریا به هوا
surface-to-air زمین به هوا
wearing surface سطح سائیدگی
abuting surface سطح مجاور
water surface رویه اب
resin surface سطحرزینی
water surface سطح اب
warped surface سطح تاب برداشته
contact surface سطح تماس
treat surface روسازی کردن
uneven surface سطحناهموار
scratch the surface <idiom> تازه شروع به کار کردن
surface-to-air رویه به هوا
work surface سطح مقطع اصلی
reflecting surface سطحانعکاس
running surface سطحجاری
moist surface سطحنمناک
skin surface سطحپوست
surface insulation جداکنندهسطح
surface of the water سطحآب
inked surface سطحجوهر
surface pipe لولهسطحی
surface runoff جذبیاتازسطح
surface scum سطحتفاله
cooking surface سطح پخت
work surface سطح کار
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
bearing surface سطح یاطاقان
surface treatment روکش سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface trait ویژگی روساختی
surface tension کشش سطحی
surface targets هدفهای روی سطح اب
surface targets هدفهای سطحی
surface structure روساخت
surface soil خاک سطحی
surface mining استخراج معدن روباز
water surface سطح ایستائی آب
surface treatment عملیات سطح رویه
surface width عرض سطحی
boundary surface سطح مرزی
surface width عرض بالایی
abrasion of surface فرسایش سطح فرش
surface soil خاک رویی
surface treatment عملیات سطحی
surface water اب سطحی
agitation of water surface ایجاد تلاطم در سطح اب
non metallic surface extension کابل خرطومی با پوشش غیرفلزی
surface surveillance radar رادارمراقبسطحی
surface-to-subsurface missile موشکسطحبهسطح
free water surface سطح اب ازاد
surface-piercing foils سطحتراشهتیز
surface-to-air missile سطحموشکهوا
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
smooth plaster surface پاکیزه کردن
upper surface blowing دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
surface metal raceway سیمروی روی کار
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
surface friction drag پسای اصطکاک سطح
surface to air missile موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
surface mount technology روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
control surface angle زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
surface water gully دهانه گندابرو
surface water gully دهانه پاکین
air to surface missile موشک هوا به زمین
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
plantar surface of the hoof سطحکفپاییسم
surface boundary layer لایه مرزی سطح
hind leg (inner surface) پایعقبی
foreleg (outer surface) پایجلویی
surface water drain سطحآبگذر
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface active agents مواد فعال در سطح
surface action plotting table میز ردیابی زیر دریایی
cast iron surface plate سطح صفحه چدنی
middle leg (outer surface) پایمیانی
charge دستگاه با ماده منفجره
on charge of به اتهام
charge تصدی
in charge <idiom> مسئول بودن
in the charge of <idiom> تحت مراقب یا نظارت
(in) charge of something <idiom> مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
take over in charge تحت اختیار دراوردن
in charge <adj.> پاسخگو
in charge <adj.> مسئول
take over in charge تصدی
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge اتهام
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge بار کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com