English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
surface mount technology روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
Other Matches
surface to surface missile موشک زمین به زمین
to mount somebody با کسی مقاربت جنسی کردن [اصطلاح رکیک] [اصطلاح روزمره]
mount مقر
mount پایه نصب
mount مرکوب
mount پایه قاب عکس
mount مقوای عکس
mount صعود ترفیع
mount صعودکردن
mount نصب کردن
mount قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount سکو
mount عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mount تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount پایه
mount ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
mount محکم کردن
mount شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount اسب مسابقه با سوارکار مانت
mount سوار کردن
mount بالغ شدن بر
mount زیادشدن
mount :کوه
mount سوارشدن
mount سوار شدن قله برامدگی
mount تپه
mount :بالارفتن
mount سوار شدن بر
mount بلند شدن
skate mount رینگ و پایه مسلسل
horseshoe mount پایهنعلیشکل
artillery mount سکوی توپخانه
bayonet mount سنجاقیکهبراینصبقسمتهایمختلفبکارمیرود
quadrant mount مقر تراز ربعی توپ
artillery mount سکوی نصب
pier mount پایه نصب
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
engine mount پایه موتور
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
slide mount شیشهرویاسلاید
quadrant mount پایه دستگاه تراز توپ
lens mount دهانهلنز
artillery mount قنداق توپخانه
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
appropriate technology تکنولوژی مناسب
technology فن شناسی
technology حرفه شناسی شناخت دانشی
technology فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی .
technology قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
technology اشنایی باصول فنی
technology صنعت شناسی
technology فنشناسی
technology ابزارشناسی تکنولوژی
technology دانش فنی تکنولوژی
technology تخصص شناسی
technology قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technology فنون شگرد شناسی
technology تکنولوژی
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
elecric technology تکنولوژی برق
farm technology روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
educational technology فن شناسی اموزشی
appropriated technology فن شناسی فراخور
backstop technology فن شناسی پشتواندار
backstop technology تکنولوژی با صرفه
choice of technology انتخاب تکنولوژی
backstop technology تکنولوژی پشتیبان
appropriated technology تکنولوژی متناسب
soft technology تکنولوژی نرم
lubrication technology تکنیک روغنکاری
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
technology transfer انتقال تکنولوژی
nuclear technology تکنولوژی هستهای
instructional technology تکنولوژی اموزشی
institute of technology انستیتو تکنولوژی
eco-technology فناوری زیست بوم
information technology تکنولوژی اطلاعات
high technology پیشرفته بودن از نظر فناوری
transfer of technology انتقال تکنولوژی
neutral technology تکنولوژی خنثی
data processing technology تکنولوژی پردازش داده
functional principle [Technology] کارکرد
secure transaction technology سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
mode of operation [Technology] عاملیت
functional principle [Technology] عاملیت
integrate circuit technology مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
mode of operation [Technology] کارکرد
college of [music, technology,...] دانشگاه فناوری
Advanced Technology Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
Advanced Technology Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
automatic control technology تکنولوژی اتوماتیک کنترل
on the surface فاهری نمادادن رودادن
surface پوشش
on the surface جلادادن
surface صاف کردن صیقلی کردن
surface رویه دادن
on the surface درصورت فاهر از بیرون
on the surface در فاهر
of the surface جلادادن
of the surface فاهری نمادادن رودادن
surface پوشش شوسه سطح
of the surface در صورت فاهر از بیرون
of the surface درفاهر
surface سطحی
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface course لایه رویی
surface zero نقطه صفر زمین
surface zero نقطه صفرترکش اتمی زمینی
surface رویه
surface سطح
surface فاهر
surface بیرون نما
surface سطحی جلادادن
surface تسطیح کردن بالاامدن
surface فاهری
surface نما دادن روامدن
surface صاف کردن
surface رویه فاهر
surface نما بیرون
surface mining استخراج معدن روباز
surface treatment عملیات سطح رویه
surface targets هدفهای روی سطح اب
surface tension کشش سطحی
water surface سطح ایستائی آب
surface trait ویژگی روساختی
surface treatment اندود سطحی
surface treatment روکش سطحی
cooking surface سطح پخت
surface targets هدفهای سطحی
surface structure روساخت
surface soil خاک سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
abrasion of surface فرسایش سطح فرش
surface of impact سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
surface of impact سطح اصابت
surface of revolution سطح تغییر
surface of rupture سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
surface ornament تزیینات سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface paint استر
surface plate تراز
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
surface soil خاک رویی
surface treatment عملیات سطحی
surface water اب سطحی
surface-to-air رویه به هوا
scratch the surface <idiom> تازه شروع به کار کردن
uneven surface سطحناهموار
surface scum سطحتفاله
surface runoff جذبیاتازسطح
surface pipe لولهسطحی
surface of the water سطحآب
surface insulation جداکنندهسطح
inked surface سطحجوهر
skin surface سطحپوست
running surface سطحجاری
resin surface سطحرزینی
reflecting surface سطحانعکاس
surface-to-air دریا به هوا
surface-to-air زمین به هوا
surface width عرض بالایی
surface width عرض سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
treat surface روسازی کردن
warped surface سطح تاب برداشته
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
moist surface سطحنمناک
water surface سطح اب
water surface رویه اب
wearing surface سطح سائیدگی
playing surface مسطحمیزبازی
seepage surface سطح تراوش
isobar surface سطح هم فشار
surface tensity کشش سطحی
hidden surface سطح پنهان
hidden surface سطح ناپیدا
heating surface سطح گرمایش
hard surface سخت کردن سطحی
hard surface اجرفرش کردن سنگفرش کردن
hard surface رافرش کردن
lateral surface سطح جانبی
level surface سطح تراز
nodal surface سطح گرهی
ruled surface سطح خط ساخته
smooth surface رویه صاف
rubbed surface رویه صاف
rough surface رویه زبر
road surface رویه راه
pressure surface سطح پیزومتریک
pressure surface سطح فشار
surface speed سرعت محیطی
hard surface سطح چیزی
ground surface کف زمین
control surface سطح فرمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com