English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
survey information center مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
Other Matches
information center مرکز جمع اوری اطلاعات
information center مرکز اطلاعات
action information center مرکز اخبار تاکتیکی
target information center مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
target information center مرکز اطلاعات هدف
information processing center مرکز پردازش اطلاعات
combat information center مرکز اطلاعات رزمی
combat information center اطاق عملیات
action information center مرکزاطلاعات تاکتیکی
national crime information center شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
center to center method روش اتصال مرکز به مرکزعکس هوایی
survey سنجیدن
survey زمین پیمایی مساحی
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey بازدید کردن
survey خلاصه
survey عیار گرفتن
survey بردید
survey محک زدن
survey تجزیه کردن
survey مطالعه کردن
survey بررسی کردن
survey تحقیق کردن
survey ارزیابی کردن
survey مساحی
survey پیمایش
survey نقشه برداری زمینی
survey جمع اوری اطلاعات
survey نمونه گیری
survey زمینه یابی
survey مطالعه مجمل
survey بررسی
survey نقشه برداری
survey براورد
survey ممیزی
survey بررسی کردن بازدید
survey پیمودن
survey مساحی کردن
survey ممیزی کردن
survey بازدیدکردن
survey اب نگاری دریایی
survey بررسی کردن
survey بررسی کاوش منطقه
survey تحقیق بررسی
survey بازرسی
survey بازرسی کردن
survey ارزیابی کردن
survey براورد کردن
survey تحقیق کردن
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
survey research پژوهش زمینه یاب
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
attitude survey زمینه یابی نگرش
survey control کنترل نقشه برداری
cadastral survey نقشه برداری زمینی
cadastral survey ممیزی زمین
counterintelligence survey بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
survey tests ازمونهای زمینه یابی
chemical survey تجسس شیمیایی
Ordnance Survey سازماننقشهبرداریبریتانیا
under ground survey برداشت زیرزمینی
triangulation survey نقشه برداری به روش مثلث بندی
survey report گزارش بازرسی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
field survey نقشه برداری زمینی
martitime survey بازرسی دریائی
market survey بررسی بازار
location survey بازدید در محل
location survey بازرسی در جای اجناس درانبار
geophysical survey مطالعه خواص فیزیکی زمین
chain survey نقشه برداری زنجیری
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
certificate of survey گواهی بازرسی
certificate of survey گواهی بازدید
geological survey سازمان زمین شناسی
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
ground survey نقشه برداری زمینی
survey land نقشه برداری زمین
connection survey نقشه برداری منطقه ربط
survey control سیستم کنترل نقشه برداری
survey control نقطه کنترل نقشه برداری
snow survey برفسنجی
site survey برداشت نقشه تکهای از زمین
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
geologic survey مطالعه زمین شناسی
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
aerial survey نقشه برداری هوایی
aerial survey نقشه براری هوائی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
board of inspection and survey هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
board of inspection and survey سازمان بازرسی
kuder occupational interest survey رغبت سنج شغلی کودر
guilford zimmerman temperament survey خوی سنج گیلفورد- زیمرمن
guilford zimmerman aptitude survey استعدادسنج گیلفورد-زیمرمن
purdue perceptual motor survey ازمون ادراکی- حرکتی پردو
Where can I get information? از کجا می توانم بپرسم؟
information معلومات
information خبر
information اگاهی
information اطلاعات
information [on] about somebody] [something] آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
information اطلاع دادن
information داده ها
information معلومات معیطات
information نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
information داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
information اتهام
information تهمت
information [on] about somebody] [something] خبر [در باره کسی یا چیزی]
information پرسشگاه
information سوابق
information معلومات اگاهگان
information مفروضات اطلاعات
information اخبار
asking for information استعلام
for your information برای اگاهی شما
further information آگاهی بیشتر
information [on] about somebody] [something] معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] داده ها [در باره کسی یا چیزی]
information اطلاع
information استخبار خبر رسانی
information theory نظریه خبر
information theory نظریه اگاهی
a few scraps of information یک خرده اطلاعات [ناکافی]
information system سیستم اطلاعات
information test ازمون معلومات
information routing مسیریابی اطلاعاتی
information theory نظریه اطلاعات
to pump somebody for information <idiom> یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
information science علم اطلاعات
information science علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
information system سیستم اطلاعاتی
information service خدمت اطلاعاتی
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
information source منبع اطلاعات
defense information اطلاعات دفاعی
defense information اطلاعات نظامی
information service خدمات اطلاعات
input information اطلاعات اولیه
information service سرویس اطلاعاتی
information revolution تحول اطلاعات
flow of information گردش اطلاعات
information processing نتیجه گیری ازاخبار
information processing تقویم اخبار
information networks شبکههای اطلاعاتی
information hiding یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
information flow روانه خبر
information explosion انفجار اطلاعات
information bureau مرکز جمع اوری اطلاعات
information processing پردازش اطلاعات
information bureau دفتر اطلاعات
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
information retrieval بازیابی اطلاعات
genetic information اطلاعات وراثتی
information bits بیتهای اطلاعاتی
information providers تهیه کنندگان اطلاعات
information approach روش کسب اطلاعات
information program اگاه سازی برنامه اطلاعات
information banks بانکهای اطلاعاتی
information program برنامه اگاه سازی
information capacity فرفیت خبری
oral information اطلاعات گفتاری [شفاهی]
information on demand اطلاعات با تقاضا
Please send me information on ... خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
false information اطلاعات نادرست
false information خبر نادرست
spatial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
[pieces of] information اطلاعات
to gather information [about; on] جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
hidden information اطلاعات پنهان کرده
pieces of information چندها تکه اطلاعات
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
a piece of information یک تکه اطلاع
spacial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
information sheet برگه اطلاعات
information office دفتر اطلاعات
Where is the information desk? میز اطلاعات کجاست؟
redundant information یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
teachnical information اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
public information اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
public information اطلاعات عمومی
perfect information اطلاعات کامل
ministry of information وزارت اطلاعات
market information اطلاعات و دادههای بازار
lay an information against someone بر علیه کسی اعلام جرم کردن
lay an information against some one نسبت به کسی اعلام جرم کردن
inside information اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
input information اطلاعات ورودی
information utility utility computer
information unit واحد اطلاعات
stationary information اطلاعات لایتغیر
information desk میز اطلاعات
Ministry of Information . وزارت اطلاعات
information counter جایگاهاطلاعات
information console کنسولاطلاعاتی
wrong information اطلاعات نادرست
troop information مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com