Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English
Persian
swivel chair
صندلی چرخان
Search result with all words
office swivel chair
صندلی گردان اداری
Other Matches
swivel
گشتن
swivel
حلقه خودگرد
swivel
چشمی خود گرد
swivel
لولای پاشنه گرد
swivel
هرزه گرد
swivel
مفصل گردنده
swivel
نوسان کردن
swivel
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivel
مفصل گردان
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
مدبر
swivel
چرخاندن
swivel
قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
swivel
حلقه گردان
swivel
گردنده
stacking swivel
حلقه چاتمه
snap swivel
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
mooring swivel
مدور مهار
mooring swivel
مدور چهار راه
mooring swivel
خودگر مهار مین
swivel lock
قفلچرخان
swivel piece
مدور لنگر
steering swivel
مفصل فرمان
swivel block
قرقره گردان
tilt and swivel
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
swivel vise
گیره گردان
swivel table
میز نوسان دار
swivel knee
زانویی گردان
swivel joint
مفصل گردان
swivel gun
توپ قابل چرخش روی جک تیر
swivel gun
توپ قابل چرخش روی پایه نصب
swivel base
پایهگردنده
swivel flex
سیمروکشدارچرخان
swivel piece
مدور دو راه
swivel head
سرحلقهگردان
swivel wall lamp
لامپچرخاندیواری
swivel-tilter armchair
صندلیچرخدار
dual swivel mirror
آینهبازشو
take the chair
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
my chair was next his
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
chair
خرک
chair
برکرسی یاصندلی نشاندن
take the chair
ریاست انجمنی را دارا بودن
to take a chair
نشستن
chair
کرسی استادی در دانشگاه
chair
مقر
chair
صندلی
twisboat chair
قایق- صندلی تابدار
chair-rail
[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
office chair
مبل اداری
office chair
صندلی اداری
step chair
صندلیپلهدار
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
slide chair
مقرغلافمتحرک
folding chair
صندلیتاشو
director's chair
صندلیمدیر
cabriole chair
مبلاستیل
sedan chair
تخت روان یکنفره
types of chair
انواعصندلی
typist's chair
صندلیتایپیست
windsor chair
صندلی دارای پشتی منحنی
wheel chair
صندلی چرخ دار
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
Wassily chair
صندلیفلزی
to fill the chair
برکرسی نشستن
to fill the chair
ریاست کردن
club chair
صندلی دسته دار بزرگ
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
camp chair
صندلی تاشونده
boatswain's chair
صندلی نقاله
barrel chair
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
arm chair
صندلی راحتی
arm chair
صندلی دسته دار
an odd chair
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
an odd chair
صندلی تکی
electric chair
اعدام بوسیله برق
electric chair
صندلی اعدام الکتریکی
high chair
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
rocking chair
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
curule chair
کرسی عاج
curule chair
صندلی عاج نشان
deck chair
صندلی حصیری تاشو
to bottom a chair
ته انداختن بصندلی
elbow chair
صندلی دسته دار
night chair
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
easy chair
صندلی راحت
morris chair
صندلی راحتی
he nestles in the chair
است
he nestles in the chair
در صندلی غنوده
he has passed the chair
رئیس بوده است
he has passed the chair
ریاست داشته است
hammock chair
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
gestatoraial chair
کرسی حامل پاپ
fishing chair
صندلی در قایق ماهیگیری
rocking chair
صندلی گهوارهای
bean bag chair
صندلیکیسهایراحتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com