Dictiornary-Farsi | swivel lock | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
swivel lock	قفلچرخان


Other Matches

swivel	قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
swivel	مفصل گردان
swivel	روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivel	نوسان کردن
swivel	هرزه گرد
swivel	لولای پاشنه گرد
swivel	چشمی خود گرد
swivel	حلقه خودگرد
swivel	گردنده
swivel	حلقه گردان
swivel	اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel	چرخاندن
swivel	مدبر
swivel	مفصل گردنده
swivel	گشتن
tilt and swivel	که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
swivel vise	گیره گردان
swivel table	میز نوسان دار
swivel piece	مدور لنگر
swivel knee	زانویی گردان
steering swivel	مفصل فرمان
swivel base	پایهگردنده
swivel flex	سیمروکشدارچرخان
swivel head	سرحلقهگردان
swivel piece	مدور دو راه
swivel joint	مفصل گردان
swivel gun	توپ قابل چرخش روی جک تیر
swivel gun	توپ قابل چرخش روی پایه نصب
swivel chair	صندلی چرخان
stacking swivel	حلقه چاتمه
snap swivel	حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
swivel block	قرقره گردان
mooring swivel	خودگر مهار مین
mooring swivel	مدور چهار راه
mooring swivel	مدور مهار
dual swivel mirror	آینهبازشو
swivel-tilter armchair	صندلیچرخدار
swivel wall lamp	لامپچرخاندیواری
office swivel chair	صندلی گردان اداری
lock up	توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up	وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock out	حبس کردن
lock up	وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
to lock off	جدا کردن
to lock out	پشت در
lock up	بازداشتگاه
lock up	حبس کردن
lock out	تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out	درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock out	تعطیل کارخانه
lock out	بسته شدن کارخانه
lock out	قفل کردن
lock out	حبس کردن تحریم کردن
lock up	حبس
lock on	قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock on	باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock up	زیر قفل نگه داشتن
lock in	از بیرون در را روی کسی بستن
lock up	در محلی محصور کردن
to lock out	نگاه داشتن
lock	قفل چخماق تفنگ
lock	محکم نگهداشتن
lock	قفل کردن بستن قفل
lock	همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock	عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock	مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock	قفل کردن
lock	طره گیسو
lock	قفل
lock	قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock	چفت شدن
lock	چفت و بست مانع
lock	سد متحرک
lock	سدبالابر چشمه پل
lock	محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock	بغل گرفتن
lock	راکدگذاردن
lock	قفل شدن
lock	بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock	چفت
lock	قفل گلنگدن
to lock somebody [yourself] out [of something]	در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock up <idiom>	اطمینال کامل از موفقیت
lock	دسته پشم
lock away	درجای قفل شده نگه داشتن
safety lock	قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock	ضامن اسلحه
arm lock	قفلبازو
vapor lock	قطع کامل جریان سیال
under lock and key	زیر قفل
safety lock	قفل ضامن
rim lock	قفل دو راه
canal lock	سرمتحرککانال
column lock	قفلپایه
rim lock	سیم بند دو راه
retraction lock	وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
puzzle lock	قفل رمزی
putlog or lock	زیرتختهای
putlog or lock	چوب بست
putlog or lock	تیر افقی
two bolt lock	قفل دو زبانه
cycle lock	قفلدوچرخه
lock-up garage	صندوقامانات
tubular lock	قفلمیلهای
tape lock	قفلنوار
switch lock	دکمهقفل
lock-chamber	منفذقفل
lock switch	کلیدقفل
lock ring	حلقهقفل
lock rail	ریلقفلشده
drawbar lock	قفلمیلهکشنده
lock dial	تنظیمقفل
key lock	قفلرمزی
scalp lock	کاکل
safety lock	چفت ضامن سلاح
time lock	قفل ساعتی
time lock	گاه قفل
equipment lock	قفلتجهیزات
pollack or lock	یکجور ماهی روغن
percussion lock	ماشه تفنگ
mortise lock	قفل و بست
dead lock	مانع
die lock	گیره حدیده
door lock	قفل در
door lock	کلید خانه
door lock	قفل
double lock	دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock	موی درهم برهم
elf lock	زلف ژولیده
elf lock	گیس جنی
firing lock	قفل اتش
flint lock	تفنگ
flint lock	چخماقی
goldie lock	فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
gust lock	قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
dead lock	گیر کردن گیر
dead lock	اشکال
combination lock	قفل حروفی
letter lock	قفل حروفی
advisory lock	قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock	راهروی فشار
air lock	اطاقک فشارهواپیما
air lock	دریچه هوابند
ankle lock	فیتیله پیچ
bail lock	قفل قرقره ماهیگیری
check lock	ساعت امتحان کننده
check lock	مهره پشت گیر
control lock	وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
cylinder lock	قفل میلهای
dead lock	وقفه
dead lock	کوچه بن بست
hydraulic lock	قفل هیدرولیکی
ignition lock	قفل موتور
keep under lock and key	مهر و موم کردن
lock spit	شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock hospital	بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
net lock	قفل چهارراه
lock step	گیردار
lock step	محدود
lock washer	واشر پشت گیر
lock spring	قاب ساعت فنری
net lock	سیم بند چهارراه
lock washer	واشر قفلی
lock option	اختیار کاربرد قفل
lock torque	قفل پیچش
lock nut	مهره قفلی
light lock	درب نوربند
light lock	نوربند
lock chain	زنجیربرای بستن چرخ
lock code	رمز قفل
lock forward	هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock nut	مهره پشت گیر
lock step	غیر قابل انعطاف
side-tilt lock	قفلکنندهکناری
caps lock key	کلید Lock Caps
lock emptying system	قفلسیستمتخلیه
lock with wooden bolt	کلیدان
air lock caisson	صندوقه تحت فشار
lock, stock, and barrel	با همه چیز
num lock key	کلید Lock Num
num lock key	کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
mortise dead lock	قفل توکار
To lock horns with someone. To take issue with someone.	با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
To insert the key in the lock.	کلید را به قفل زدن
mortise dead lock	قفل داخل کار قفل داخل درب
shift lock key	دکمهقفل
rip fence lock	قفلشکافنردهای
camera platform lock	محلقفلدوربینبهپایه
lock in base tube	لامپ قفلی
outside hook and overan lock	لنگ تندر
steering wheel lock	قفل غربالک
horizontal motion lock	دستهتنظیمافقی
blade tilting lock	قفلتیغهواژگون
laboratory air lock	آزمایشگاهحبسهوا
lift cord lock	قفلطناببالابر
steering column lock	قفل فرمان اتومبیل
lock filling opening	قفلبازکنندهمکش
Luer-Lock tip	لوئر
lock filling intake	قفلمکش
Luer-Lock tip	نوکلاک